نشریه قرآنی سراج منیر

نشریه قرآنی سراج منیر گامی است ناچیز در مسیر نورانی و بی انتهای قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام

نشریه قرآنی سراج منیر

نشریه قرآنی سراج منیر گامی است ناچیز در مسیر نورانی و بی انتهای قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام

نشریه قرآنی سراج منیر

باسمه تعالی
سعی حقیر در این وبلاگ این است که در حد توان آشنایی بیشتری نسبت به ارزشمندترین یادگاران پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) پیدا کنیم و در مسیر بندگی و تقرب به خدای متعال به دامان آن دو ثقل الاهی تمسک جوییم که راهیابی به حقیقت بندگی جز از طریق آن دو ، میسر نمی گردد.(واحد قرآن و عترت علیهم السلام مدرسه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۱، ۱۵:۲۲ - شاگرد بنّا
    احسنت
نویسندگان

سَبْعاً مِنَ الْمَثانی

چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ق.ظ

الحجر : 87   «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‏ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ»

ما به تو هفت آیه (سوره حمد) از کتاب ستوده و این قرآن بزرگ‏ را 

داده‏ ایم.

" سبع مثانى" بطورى که در روایات زیادى از رسول خد(صلی الله علیه و آله) وارد شده و به وسیله امامان اهل بیت (علیهم السلام) تفسیر شده ،سوره حمد است‏ «1»، و با بودن این همه روایات، دیگر نباید اعتنایى به گفته بعضى‏ «2» کرد که گفته‏ اند: مقصود از آن، هفت سوره طولانى است. و آن بعضى‏ «3» دیگر که گفته ‏اند: مراد از آن،" حم" هاى هفتگانه است. و بعضى‏ «4» دیگر که گفته‏ اند: مقصود از آن، هفت صحیفه ‏ایست که از آسمان بر انبیاء نازل شده. زیرا این اقوال نه دلیلى از کتاب خدا دارد و نه از سنت.

علاوه بر اختلافى که مفسرین در مقصود از" سبع المثانى" کرده ‏اند، اختلاف دیگرى در کلمه" من" در" مِنَ الْمَثانِی" نموده‏ اند، که آیا این" من" براى تبعیض است یا بیانیه‏ «5»؟ و نیز اختلاف‏هاى دیگرى در چگونگى اشتقاق مثانى و در وجه تسمیه آن به راه انداخته ‏اند.

و آنچه سزاوار است گفته شود- و خدا داناتر است- این است که حرف" من" براى تبعیض است، زیرا خداى سبحان در جاى دیگر، همه آیات قرآنى را به مثانى خوانده و فرموده است‏" کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ" «6» و بنا بر این، آیات‏

______________________________

(1) تفسیر برهان ج 2 ص 354 و عیاشى، ج 2، ص 251.

(2) تفسیر فخر رازى، ج 19، ص 208.

(3 و 4) تفسیر روح المعانى، ج 14، ص 78.

(5) کشاف، ج 2، ص 588.

(6) سوره زمر، آیه 23 کتابى است که آیاتش همه، با هم متشابه است و از (قرائت) این کتاب، اغلب بر بدن خداترسان، لرزه مى ‏افتد و پوست بدنشان جمع مى‏ شود، .

--------------------------------------------------------

سوره حمد که بعضى از قرآن است بعضى از مثانى است، نه همه آن.

و ظاهرا" مثانى" جمع" مثنیه"- به فتح میم- یعنى اسم مفعول از ماده" ثنى" باشد که به معناى عطف و برگرداندن باشد، هم چنان که در جاى دیگر قرآن آمده:" یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ" «1» و آیات قرآنى را از این رو مثانى نامیده که بعضى مفسر بعضى دیگر است و وضع آن دیگرى را روشن مى‏ کند، و هر یک به بقیه نظر و انعطاف دارد، هم چنان که جمله‏" کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ‏" اشاره به این معنا دارد، براى اینکه هم آن را متشابه خوانده که معنایش شباهت بعضى آیات آن با بعضى دیگر است، و هم مثانى نامیده.

و در کلام رسول خدا (ص) نیز آمده که در صفت قرآن فرموده:" بعضى از آن بعضى دیگر را تصدیق مى‏کند". و همچنین از على (علیه السلام) نقل شده که فرموده است:" قرآن بعضى آیاتش ناطق به حال بعضى دیگر، و بعضى از آن شاهد بر بعضى دیگر است".

ممکن هم است کلمه مذکور را جمع" مثنى" به معنى مکرر بگیریم، که باز کنایه از این مى‏شود که بعضى از آیاتش بعضى دیگر را بیان مى‏کند.

به نظر مى‏رسد آنچه که در معناى کلمه مثانى گفته شد کافى باشد، و دیگر حاجتى نباشد به اینکه معناهایى که دیگران از قبیل کشاف و حواشى آن، مجمع البیان، روح المعانى و غیر اینها نقل کرده‏اند ایراد کنیم، لیکن اسمى از آنها مى‏بریم: مثلا بعضى‏ گفته‏اند: از" تثنیه" و یا از" ثنى" گرفته شده، که به معناى تکرار و اعاده است، و از این رو آیات قرآنى مثانى نامیده مى‏شود که مطالب در آن تکرار شده است. بعضى‏ دیگر گفته‏اند: اگر فاتحة الکتاب، مثانى نامیده شده بدین جهت است که در هر نماز دو بار باید خوانده شود، و یا براى این است که در هر رکعتى با خواندن سوره‏اى دیگر دو تا مى‏شود، و «4» یا بدین جهت است که بیشتر کلماتش مانند" رحمان" و" رحیم" و" ایاک" و" صراط"

______________________________

(1) سینه‏هاى خود را خم مى ‏کنند که دیده نشوند، سوره هود، آیه 5.

(2) الکشاف، ج 2، ص 587.

(3، 4) مجمع البیان، ج 6، ص 345، ط تهران.

--------------------------------------------------------------------------------

در آن تکرار شده است، و یا براى این است که دو نوبت نازل شده یک بار در مکه، بار دیگر در مدینه، و یا بدین‏ جهت است که خداى تعالى در آن ثنا شده است، و یا به این خاطر است که خدا آن را استثناء کرده، یعنى همانطور که در روایت هم آمده آن را ذخیره نموده است براى این امت، و بر امتهاى دیگر نازل ننموده، و همچنین وجوه دیگرى که در تفاسیر ذکر شده است.

و در اینکه فرمود:"سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ" تعظیمى از سوره فاتحه و همه قرآن کرده که بر کسى مخفى نیست، اما تعظیم قرآن است، براى اینکه از ناحیه ساحت عظمت و کبریاى خداى عز و جل به وصف عظیم توصیف شده، و اما تعظیم فاتحه است براى اینکه نکره آوردن کلمه" سبع" و بدون وصف آوردن آن خود دلیل عظمت قدر و جلالت شان است، و این معنا بر اهل ادب پوشیده نیست، علاوه بر این، یک سوره در قبال قرآن قرار گرفته و حال آنکه خودش سوره‏اى از قرآن است.

آیه مورد بحث همانطور که روشن گردید در مقام منت نهادن است، و در عین حال از آنجایى که در سیاق دعوت به صفح و اعراض قرار گرفته این معنا را هم مى‏رساند که موهبت عظماى قرآن که متضمن معارف الهى است و به اذن خدا به سوى هر کمال و سعادتى هدایت مى‏کند کافى است که تو را (اى رسول خدا) بر صفح جمیل و اشتغال به یاد پروردگارت و سرگرمى به اطاعت او وادار سازد.


ترجمه تفسیر المیزان    ج‏12    283   

 

 

 

  • ابراهیم سامانی

نظرات  (۱)

  • ف.م کلانتری
  • بسیار عالی
    پاسخ:
    ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی