نشریه قرآنی سراج منیر

نشریه قرآنی سراج منیر گامی است ناچیز در مسیر نورانی و بی انتهای قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام

نشریه قرآنی سراج منیر

نشریه قرآنی سراج منیر گامی است ناچیز در مسیر نورانی و بی انتهای قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام

نشریه قرآنی سراج منیر

باسمه تعالی
سعی حقیر در این وبلاگ این است که در حد توان آشنایی بیشتری نسبت به ارزشمندترین یادگاران پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) پیدا کنیم و در مسیر بندگی و تقرب به خدای متعال به دامان آن دو ثقل الاهی تمسک جوییم که راهیابی به حقیقت بندگی جز از طریق آن دو ، میسر نمی گردد.(واحد قرآن و عترت علیهم السلام مدرسه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۱، ۱۵:۲۲ - شاگرد بنّا
    احسنت
نویسندگان

می خواهم حقیقت را بدانم

سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ

بسم الله الرحمان الرحیم

بعد از چندین روز که به علت مشغله زیاد نتونسته بودم به یک نظر خصوصی پاسخ بدم (چون سوالهای مهم و متعددی توی اون نظر وجود داشت و نیاز به کار زیادی هم داشت) بالاخره امروز پاسخ کامل شد که البته اول می خواستم جواب رو تو همون مطلب قرار بدم که به علت اهمیت بحث بنظرم اومد که شما عزیزان بازدید کننده هم خوبه از اون مباحث اطلاع پیدا کنید و حقیر رو راهنمایی کنید البته توصیه حقیر اینه که تا آخر مطلب رو مطالعه کنید چون جوابها به هم ربط دارن و پاسخ با مطالعه قسمتی از مطلب کامل نیست.

آدرس اصل مطلب :همین وبلاگ در موضوع پاسخ به شبهات عنوان چه کسی راست می گوید؟


نظر

ممنون بابت مطلبتون.

تا حدی درست میفرماییدو منم باهاتون  موافقم ولی مطلب اینه که تو این بلوای ادعای سخنگویی حق که توی کشور شیعه نشینموم وجود داره, اگر برای یافتن حق بخوایم بریم سراغ همون دو منبعی که میفرمایید ینی قران و عترت, اول میرسیم به احادیث و روایات که برفرض اینکه نیازی به تشریح و تفسیر هم نباشند, سندشون اکثرا مشکل داره و نمیشه بهش اعتماد کرد. همونطور که میدونید شیعه کتاب صحیح ینی مطقن صد در صد نداره.

اگرم بخوایم بریم سراغ قران که تفاسیر هر کسی متقاوته  و مبتنی بر نظر شخصیه فرد نویسنده اس. و اگرم فقط متنو در نظر بگیریم که خیلی چیزا رو نداره. پس چطوری میشه حقو پیدا کرد از اینها؟

خیلی چیزا توی همین احادیث و ظاهر ایات به نظر غیر منطقی میاد, بدون دلیل رد یا پذیرشش کنیم؟

پس اینکه اصول دین عقلیه و  ربطی به تقلید نداره چی؟

خود تقوی که میگید تنها عامل دینداریه چیه و بر چه اساسی تعریف میشه ؟

شاید خیلی حرفام خیلی ربطی به مطلبتون نداشته باشه ولی ذهنمو خیلی مشغول کرده واقعا دلم میخواد دین دار باشم ولی این دینداری و این چیزی که از دین میدونم افسردم میکنه. مگه خود خدا تو قران نمیگه ایمان برای انسان خوشیو ارامش میاره چه تو این دنیا چه اون دنیا. لا خوف علیهم و لاهم یحزنون.

پاسخ به نظر:

سلام علیکم

از اینکه نظرتونو بصراحت بیان فرمودید ممنونم و به عنوان یه کوچکتر چند نکته رو خدمت شما بزرگوار و همه عزیزانیکه این سوال در ذهنشون وجود داره عرض می کنم:

نکته اول: طبق نص صریح و مورد اتفاق شیعه و سنی حضرت رسول تنها راه نجات از گمراهی را تمسک به قرآن و اهل بیت علیهم السلام قرار داده است که به حدیث ثقلین معروف است.

قال رسول الله صلی الله علیه و آله إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ (الثقلین) لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی مَا إِنْ‏ تَمَسَّکْتُمْ‏ بِهِمَا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض.‏ الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏2 ؛ ص415

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود براستى من در میان شما دو امر مهم (ثقل) میگذارم که مادامی که به آن دو تمسک کنید هرگز بعد از من گمراه نشوید کتاب خدا و عترت خودم اهل بیتم پس خدای لطیف و آگاه عهد کرده که این دو هرگز از هم جدا نشوند تا در سر حوض بر من وارد شوند.

نکته دوم : دقت داشته باشیم خدای متعال هرچه از راه قرآن و سخنان معصومین علیهم السلام به ما رسانده همه دارای مصلحتهای فراوانی هستند که ما از بسیاری از آنها بی خبر و از بعضی آگاهیم اینکه راه نجات ما در این دنیای وانفسا فقط انس و نزدیکی به قرآن و اهل بیت علیهم السلام است را کسی بببه پیامبرش دستور ابلاغش را داده که ما و دنیا و همه هستی را آفریده و نظریه یک شخص یا یک فیلسوف یا یک نظریه پرداز و نه حتی یک مکتب انسانی نیست پس حتما راه نجات همین است و غیر از این نیست امااینکه چطور خود را در مسیری قرار دهیم که بتوانیم راه نجات را پیدا کرده و از آن استفاده کنیم مساله ای جداست که توضیح خواهم داد. اما پذیرش این واقعیت که راه سعادت و نجات بشریت همان تمسک و توسل و شناخت و پیروی از ثقلین است قدم اول و مهمترین قدم است.

نکته سوم : باید بدونیم بسیاری از انبیا دارای کتاب بودند و معروفترین آنها صُحُف حضرت آدم و ابراهیم و زبور حضرت داوود و تورات حضرت موسی و انجیل حضرت عیسی و  قرآن حضرت محمد صلی الله علیه و آله هستند.سایر انبیاء هم با همان کتب به تبلیغ دین خدا مشغول بودند.

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ...»سوره مبارکه حدید/25

به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار(معجزات) روانه کردیم و با آنها فروفرستادیم کتاب و...

اما به گواهی تاریخ و ادله غیر قابل انکار همه بجز قرآن دستخوش تحریف و تغییر در الفاظ و آیات و کلمات و مختلف شدند و خدای متعال طبق وعده قطعی خود در قرآن و فرموده اهل بیت علیهم السلام قرآن را از هر گونه تحریف لفظی یعنی زیاد یا کم شدن سوره ،آیه ،کلمه ویا حرف مصون و محفوظ داشته است و این خود یکی از معجزات قرآن کریم است که با داشتن بیشترین مخالف و دشمن و بالاترین انگیزه ها برای تحریف در قرآن هنوز مثل روز اول در اختیار بشریت قرار دارد و هر روز ما را به خود فرا میخواند.

حالا باید از خود بپرسیم چرا ؟ واقعا چرا خدا این هدیه بی بدیل را از تحریف و تغییر حفظ فرمود ؟

1.اولا این بزرگترین معجزه الاهی است و معجزه جاودان و همیشگی است و محدود به زمان و مکان و انسانهای خاصی نیست پس چنین کتابی نمی تواند دچار تغییر شود و تا روز قیامت قانون اساسی همه بشریت خواهد بود.

2.ثانیا در زمان غیبت امام زمان چه منبعی معتبرتر از کلام خدا که از هر تغییر و تحریفی محفوظ نگه داشته شده و حتی معیار سنجش درستی و نادرستی حادیث دانسته شده.(برای اینکه بتوانیم احادیث صحیح را تشخیص دهیم بعد از بررسی سند بوسیله متخصصین فن معنا و مفهوم آن را به قرآن عرضه می کنیم اگر مطابقت داشت می پذیریم وگر نه آن را کنار می گذاریم.

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام‏) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِی الْقُرْآنِ تِبْیَانَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَکَ اللَّهُ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لَا یَسْتَطِیعَ عَبْدٌ یَقُولُ لَوْ کَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِی الْقُرْآنِ- إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِیهِ. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص59

امام صادق (علیه السلام‏) فرمود: خداى تبارک و تعالى در قرآن بیان هر چیز را فرو فرستاده تا آنجا که‏ بخدا سوگند چیزى را از احتیاجات بندگان فروگذار نفرموده: و تا آنجا که هیچ بنده‏ئى نتواند بگوید اى کاش این در قرآن آمده بود جز آنکه خدا آن را در قرآن فرو فرستاده است.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام‏ إِذَا حَدَّثْتُکُمْ بِشَیْ‏ءٍ فَاسْأَلُونِی مِنْ کِتَابِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ فِی بَعْضِ حَدِیثِهِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنِ الْقِیلِ وَ الْقَالِ وَ فَسَادِ الْمَالِ وَ کَثْرَةِ السُّؤَالِ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَیْنَ هَذَا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ‏ وَ قَالَ‏ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ‏ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ قَالَ‏ لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ‏. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص60

ابو جارود گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: چون بشما از چیزى خبر دهم از من بپرسید کجاى قرآنست آنگاه حضرت ضمن گفتارش فرمود: پیغمبر (ص) از قیل و قال و تباه ساختن مال و زیادى سؤال نهى فرموده است، بحضرت عرض شد، پسر پیغمبر! همین که فرمودید در کجاى قرآنست؟ فرمود: خداى عز و جل‏

میفرماید: (114 سوره 4) در بسیارى از سرگوشیهاى مردم خیرى نیست جز آنکه بصدقه یا نیکى یا اصلاح میان مردم دستور دهد. و فرمود (5 سوره 4) اموالتان را که خدا اقوام کار شما قرار داده بکم‏خردان مدهید، و فرموده (101 سوره 5) از چیزهائى که اگر بر شما عیان شود غمگینتان کند سؤال نکنید.

 

أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام‏)  یَقُولُ‏ قَدْ وَلَدَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنَا أَعْلَمُ کِتَابَ اللَّهِ وَ فِیهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ فِیهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ وَ خَبَرُ مَا کَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ کَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِکَ کَمَا أَنْظُرُ إِلَى کَفِّی إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص61

عبد الاعلى گوید: شنیدم امام صادق (علیه السلام‏) میفرمود: من زاده رسول خدایم و بقرآن دانایم، در قرآنست آغاز خلقت و آنچه تا روز قیامت رخ دهد و خبر آسمان و زمین و خبر بهشت و دوزخ و خبر گذشته و خبر آینده تمام اینها را میدانم چنان که بکف دست خود مینگرم، همانا خدا میفرماید: در قرآنست بیان آشکار هر چیز.

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام‏) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) إِنَّ عَلَى کُلِّ حَقٍّ حَقِیقَةً وَ عَلَى کُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص69

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: براى هر امر حقى و حقیقتى موجود است (که بسوى آن حق رهبرى میکند) و بر سر هر امر درستى نورى موجود است، پس آنچه موافق قرآنست اخذ کنید و آنچه مخالف قرآنست ترک نمائید (زیرا قرآن نور است و حقیقت که مردم را بحق و صواب دلالت کند)

أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام‏) یَقُولُ‏ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ کُلُّ حَدِیثٍ لَا یُوَافِقُ کِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُفٌ‏. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص69

امام صادق علیه السلام فرمود: هر موضوعى باید به قرآن و سنت ارجاع شود و هر حدیثى که موافق قرآن نباشد دروغیست خوش نما.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام‏) قَالَ: مَا لَمْ یُوَافِقْ مِنَ الْحَدِیثِ الْقُرْآنَ فَهُوَ زُخْرُفٌ. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص69

و فرمود: حدیثى که با قرآن موافقت نکند دروغیست خوش نما.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: خَطَبَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله و سلم)  بِمِنًى فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ مَا جَاءَکُمْ عَنِّی یُوَافِقُ کِتَابَ اللَّهِ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَکُمْ یُخَالِفُ کِتَابَ اللَّهِ فَلَمْ أَقُلْهُ. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص69

پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در ایام حج در سرزمین مِنا سخنرانى کرده فرمود: اى مردم آنچه از جانب من بشما رسید و موافق قرآن بود آن را من گفته‏ام و آنچه بشما رسید و مخالف قرآن بود من آن را نگفته‏ام.

پس روشن شد که برای تشخیص سخن حق از باطل معیار و ملاک قرآن کریم است که کلام خداست و به دلایل متعدد حتی یک حرف از آن کم یا زیاد نشده که به بعضی از ادله عدم تحریف قرآن اشاره کوتاهی می کنم:

1. الحجر : 9   «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»

این ماییم که این ذکر (قرآن) را نازل کرده‏ایم و ما آن را بطور قطع حفظ خواهیم کرد.

2. الحاقه : 41 تا 46 

«وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ  قَلِیلًا مَّا تُؤْمِنُونَ»  سخن یک شاعر نیست راستى چرا کم هستند ایمان آورندگان شما

«وَلَا بِقَوْلِ کاَهِنٍ  قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ»    و هرگز سخن کاهن هم نیست و چه اندک هستند تذکر پذیران شما

«تَنزِیلٌ مِّن رَّبّ‏ الْعَالَمِینَ»    بلکه نازل شده از ناحیه پروردگار عالم است .

«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ»    و اگر پیامبر حتى یک کلمه از پیش خود جعل کند و به ما نسبت دهد.

«لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ»    با دست تواناى خود او را مى‏گیریم.

«ثمُ‏ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ»   و سپس او را هلاک مى‏کنیم .

3. النساء : 82   «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً»

آیا به قرآن [عمیقاً] نمى‏اندیشند؟ چنانچه از سوى غیر خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونى بسیارى مى‏یافتند.

4. سخنان امیرالمومنین على (علیه السلام) در نهج البلاغة گواه زنده این مدعا است. در خطبه 133 مى‏خوانیم‏: "کتاب خدا در میان شما است، سخن گویى است که هرگز زبانش به کندى نمى‏گراید، و خانه‏اى است که هیچ گاه ستون هایش فرو نمى‏ریزد، و مایه عزت است آن چنان که یارانش هرگز مغلوب نمى‏شوند.

در خطبه 176 مى‏فرماید: بدانید که این قرآن نصیحت کننده‏اى است که هرگز در نصیحت خود غش و خیانت نمى‏کند، و هدایت کننده‏اى است که هیچ گاه گمراه نمى‏سازد نیز در همین خطبه مى‏خوانیم: هیچ کس با این قرآن همنشین نمى‏شود، مگر این که از کنار آن با فزونى یا نقصان برمى‏خیزد، فزونى در هدایت و نقصان از گمراهى مانند این تعبیرات در سخنان امام على (علیه السلام) و سایر پیشوایان دین فراوان است.

آیا اگر فرض کنیم دست تحریف به دامن این کتاب آسمانى دراز شده بود، امکان داشت این گونه به سوى آن دعوت بشود؟ و به عنوان راه و روش و وسیله جدایى حق از باطل و نورى که هرگز خاموش نمى‏شود و چراغى که به خاموشى نمى‏گراید و ریسمان محکم خدا و سبب امین و مطمئن او معرفى گردد؟

دلیلهای زیاد دیگری هم هست که این مختصر مجال آن نیست.

تذکر این نکته لازم است که اگر امکان فهم و بهره گیری های مختلف برای همه اقشار مردم هر شخص به اندازهظرفیت و استعداد خود از قرآن نبود پس چرا خدای متعال همه را به تفکر و تدبر و اندیشه در قران دعوت فرموده و در این باره تاکید فراوان نموده است.

القمر : 17   «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»

و یقیناً ما قرآن را براى پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده‏اى هست؟

البقرة : 242   کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ

این گونه خدا آیاتش را براى شما بیان مى‏کند، باشد که بیندیشید.

باید توجه کنیم که ائمه علیهم السلام هم در قالب احادیث و ادعیه و سخنرانیهای نورانی و گرانقدر حقایق بسیار مفیدی در باره مفاهیم و معارف قرآنی در اختیار طالبان حق و حقیقت قرار داده اند که درقالب منابع روایی شیعه به همت و مجاهدت علمای ربانی که شاگردان ائمه محسوب می شوند جمع آوری شده و در اختیار همه قرار گرفته است که از آن جمله میتوان به کتاب مرحوم کلینی یعنی الکافی اشاره کرد .

در دوران حاضر نیز کتب بسیار گرانقدر روایی که از نظر سند و متن جایگاه بسیار خوبی دارند جمع آوری شده اند که میزان الحکمه آیت الله ری شهری جامع احادیث الشیعه زیر نظر آیت الله العظمی بروجردی و ... اشاره کرد.

با این اوصاف جای هیچ تردیدی نمی ماند که خدا ما را در مقابل مشکلات اعتقادی و سایر موارد تنها نگذاشته بلکه به بهترین وجه معارف را در اختیار ما قرار داده و حجت را بر ما تمام کرده است.

کتابهایی هم که در باره مفاهیم و معارف قرآنی بسیار خوب نوشته شده باشند کم نیستند.دراینجا یک کتاب مفید را بعنوان نمونه خدمتتان معرفی می کنم:عقائد المحبین (ابوالفضل شیخی) توصیه می کنم حتما مطالعه فرمایید.

-----------------------------------

اما اینکه فرمودید اصول دین عقلی است و تقلیدی نیست ، بله این حرف درسته ولی متاسفانه بوسیله بعضی از افراد کم اطلاع خیلی بد تبیین و توضیح داده شده.

اینکه ما باید با فکر خود به اعتقادات برسیم درست است اما این به این معنا نیست که عقل مستقلا می تواند همه حقایق را بفهمد و به هر چه که رسید همان درست باشد.

 آیا عقل ما به همه چیز مسلط است و همه چیز را می داند که بدون هیچ کمک و راهنمایی به هدف درست برسد اگر اینگونه است پس چرا کشورها برای قانون گذاری به عقل جمعی توسل کرده و مجلس شورا تشکیل می دهند و حتی اگر عقل همه ی تصمیماتش و تفکراتش درست بود پس چرا در هر زمان بعد از معلوم شدن اشکالات به قانونها تبصره های جدیدی اضافه می شود یا قوانین به مرور زمان اصلاح شده و به روز می شوند مگر با تفکر و تعقل آنهم از نوع جمعیش این را نفهمیده؟

پس اگر قرار بود هر چه عقل بفهمد همان درست باشد دیگر چه نیازی به اینهمه پیامبر و اینهمه کتاب آسمانی است.اگر عقل هر انسان مستقلا توان درک و فهم همه مسائل را دارد چرا به مدرسه ودانشگاه می رویم چه نیازی به فراگیری دروس و علوم مختلف در مدارس و دانشگاهها و مراکز علمی دیگر است پس چرا ما از آینده خود بیخبریم چرا از پشت دیوار اطلاع نداریم ، چرا از سایر کرات و کهکشانها اطلاع دقیقی نداریم ؟ چرا با این عقل کامل کلاس می رویم و درس می خوانیم؟

پس معلوم شد عقل برای فهم و درک مسائل مختلف نیاز به راهنما دارد راهنمایی که از همه چیز با خبر باشد و راه و چاه را بداند و عقل را در مسیر درست فهم حقایق قرار دهد .مثل دانش آموزی که از کلاس اول شروع می کند و آرزوی والدینش داشتن بهترین معلم برای فرزند دلبندشان است. پس عقل وسیله فهم حقایق است و خدا این توان را در آن قرار داده تا با راهنمایی استاد کارکشته و راه بلد طی طریق کند و به حقایق و راه درست دست یابد.دقیقا آن استاد راه بلد و کار پکشته که قرار است با بهترین متن درسی عالم دست دانش آموزش یعنی عق را بگیرد و به سرمنزل مفصود برساند همان انبیای الاهی و کتب آسمانی هستند که کاملترین آن در رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بعنوان اساتید برتر و قرآن کریم بعنوان کاملترین متن درسی برای عقول بشر جلوه گر شده. و این نهایت لطف خالق هستی به بندگان است.

تا بحال فکر کردیم چرا همه انبیای الاهی همه به یک خدا و یک معاد و یک اصول مشخص اعتقادی دعوت کرده اند با اینکه اصول اعتقادی تقلیدی نیستند . فکر کنم با این حرفها دلیل آن را بهتر درک می کنیم بله چون عقل هم که مهمترین ابزار فهم مسایل مختلف است نیاز به معلمی دارد که از طرف خالق یگانه معین شده باشد چون اوست که به احوال همه بندگانش آگاه است و می تواند بهترین آموزگاران را انتخاب کند .

پس عقل اگر به تنهایی به مطلبی رسید نمی توان گفت آن مطلب درست است یا نادرست بلکه باید آن را با ملاکهای یقینی و متقن قرآنی سنجید که آن اصول و ملاکها را هم همانطور که گفته شد با مطالعه قرآن و احادیث صحیح از حضرات معصومین علیهم السلام و اگر نیاز شد به کمک توضیحات علمای متخصص و متعهد بدست می آوریم.

با مطالعه ادله واستدلالهای صحیح قرآنی و روایی عقل آنچنان یقین پیدا می کند که با هر شبهه و پرسشی دچار تزلزل شک و تردید در دین و اعتقاداتش نمی شود چون برای آنچه به آن اعتقاد دارد دلیل هم دارد و این دلیل و استدلال را با عقلی درک می کند که خدا به او داده .و این اصلا بمعنای تقلید نیست.

مثلا کسی که با در ک درست و عقلانی از توحید و سایر اصول دین به انجام فروع دین و عبادات می پردازد ومثلا نماز می خواند با تمسخر همه دنیا هم دست از نماز یا حجاب بر نمی دارد ولی کسی که توحید و نبوتش بدون استدلال باشد و ارثی از پدر و مادربه او رسیده باشد براحتی اعمال عبادی مثل نماز و روزه و حجاب و ... را با کوچکترین فشار روحی از طرف جامعه یا افراد مختلف کنار می گذارد.

پس دلیل و برهان از طرف خدا معین شده و نعمت عقل هم برای فهم و درک آنها به انسان داده شده و این حجت را بر همه تمام می کند.

اما فرمودید تقوا چیه و چطور تعریف میشه ؟

جواب این سوال خودش مثال خوبی است تا بفهمیم قرآن و اهل بیت چطور مبانی دین را برایمان توضیح می دهند .

تقوی در قرآن:

«وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایسته‏تر است زیرا) این از مهم ترین و مطمئن ترین کارهاست .

«وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً». و اگر شکیبایى ورزید و پرهیزکارى کنید، نیرنگشان هیچ زیانى به شما نمى‏رساند

«أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ‏». قطعا خدا همراه انسانهای با تقواست.

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً. یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ‏. وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ‏».اى اهل ایمان! از خدا پروا کنید و سخن درست و استوار گویید  تا [خدا] اعمالتان را براى شما اصلاح کند و گناهتان را بر شما بیامرزد

«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ‏».قطعا خدا متقین را دوست دارد.

«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»‏.حتما خدا اعمال متقین را قبول می کند

«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ‏». بى‏تردید گرامى‏ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست

«الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ».کسانی که ایمان آورده و تقوا پیشه کردند آنان را در زندگى دنیا وآخرت مژده و بشارت است

«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً. وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ- إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً». و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏کند، و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى‏دهد و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى‏کند خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند و خدا براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است.

توضیح بیشتر تقوا در روایات:

(سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السلام عَنْ تَفْسِیرِ التَّقْوَى‏ فَقَالَ علیه السلام أَنْ لَا یَفْقِدَکَ اللَّهُ حَیْثُ أَمَرَکَ وَ لَا یَرَاکَ حَیْثُ نَهَاک)‏

یعنى جاهایى را که خداوند به تو امر کرده حاضر باش، و در جاهایى را که نهى کرده نباش و به عبارت ساده تر، هرجا که مى خواهد تو باشى باش، و هرجا که نمى خواهد مباش.

قال الامام على(علیه السلام): «المُتَّقى مَنْ اتِّقِى الذُّنوب» متّقى کسى است که: از گناهان بپرهیزد و پروا داشته باشد و پرده عصمت، بین خود و خدا را ندرد.

قال على(علیه السلام): «مَنْ مَلِکَ شَهوتَهَ کانَ تَقِیّا» کسى که مالک شهوت و خواسته نفس خود باشد، متّقى است، یعنى متّقى کسى است که: بتواند هوا و خواسته های نفسش را تحت اختیار خود گیرد و مغلوب آن نشود، همان طور که انسان مالک و غالب بر اموال خود است، نه مغلوب آن.

سُئِل امام المتقین على بن ابیطالب(علیه السلام) عَن التَّقوى فقالَ(علیه السلام): هو اَنّه لَوْ وُضِعَ عَمَلُک على طَبَق ولم یَجْعَل علیه غِطاءٌ وطیفَ به على اهلِ الدّنیا لَما کان فیه شىٌ تَستَحى مِنْه.

از على(علیه السلام) درباره تقوى سؤال شد حضرت فرمودند: تقوى این است که اگر عمل تو را در طبقى مکشوف و سر باز بگذارند و دور دنیا بگردانند، تا مردم ببینند، جهتى نباشد که از آن حیا کنى و خجالت بکشى .

خلاصه اینکه رعایت تقوی در زندگی مثالش مثال شخصی است که تو بیابان پر از خوار و با پای برهنه گیر کرده بصورت پاورچین و با احتیاط کامل قدم بر می دارد انسان هم باید اینچنین در اعمالش مراقب باشد که دچار اشتباه و گناه نشود. که در صورت رعایت تقوی آثار فوق العاده ای را خواهد دید که در ایات قرآن فوق الذکر به آن اشاره شد.

امیدوارم تونسته باشم پاسخ شما رو داده بدم ضمنا حرفتون بی ربط نیست و وظیفه حقیر هم پاسخگویی به همین سوالات است و آثار مثبت ایمان که گفتید قطعا وجود داره اما برای کسی که به ایمان رسیده باشه نه برای کسی که در جستجوی ایمان است و هنوز به ایمان نرسیده و در مقدمه و ابتدای راه قرار داره.ا

ان شاء الله شما و همه عزیزانی که در جستجوی حقیقت ایمانید به آن برسید و از آثار و برکات فوق العاده آن بهره مند گردید.

یا علی – التماس دعا

 

  • ابراهیم سامانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی