نشریه قرآنی سراج منیر

نشریه قرآنی سراج منیر گامی است ناچیز در مسیر نورانی و بی انتهای قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام

نشریه قرآنی سراج منیر

نشریه قرآنی سراج منیر گامی است ناچیز در مسیر نورانی و بی انتهای قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام

نشریه قرآنی سراج منیر

باسمه تعالی
سعی حقیر در این وبلاگ این است که در حد توان آشنایی بیشتری نسبت به ارزشمندترین یادگاران پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) پیدا کنیم و در مسیر بندگی و تقرب به خدای متعال به دامان آن دو ثقل الاهی تمسک جوییم که راهیابی به حقیقت بندگی جز از طریق آن دو ، میسر نمی گردد.(واحد قرآن و عترت علیهم السلام مدرسه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۱، ۱۵:۲۲ - شاگرد بنّا
    احسنت
نویسندگان

گردان تک نفره و شلیک الهی

يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۲۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

انفال 17:«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

این شما نبودید که آنها را کشتید؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت! و خدا می‌خواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبی کند؛ خداوند شنوا و داناست.

شهید عبدالرسول زرین

شهیدی متولد 1320 که زندگی او را از کهگیلویه و بویراحمد به اصفهان کشاند تا در لشکر مخلص امام حسین(علیه السلام) نمره 20 بگیرد.

حضور پدر را تنها 4 سال لمس کرد و مادر را 6 سال. در نوجوانی راه اصفهان در پیش گرفت تا روی پای خودش بایستد. در اصفهان با پشتکار و جدیت کار کرد، ازدواج کرد و صاحب 7 فرزند شد.

زرین که به خاطر مبارزات انقلابی‌اش تحت تعقیب ساواک قرار گرفته بود، پس از پیروزی انقلاب و با آغاز ناآرامی‌های کردستان به همراه سردار شهید حاج حسین خرازی و سردار صفوی عازم کردستان شد. جنگ تحمیلی برای او مانند یک نقطه عطف بود و تا زمان شهادت در 11 اسفندماه 1362 برای لشکر امام حسین(علیه السلام) یک تک‌تیرانداز قهار بود.

اخلاص، ایمان و تواضع، از سراپای وجودش نمایان بود. ایشان از لحاظ تجربه جنگی و سابقه حضور در مناطق عملیاتی در رتبه فرماندهی تیپ و لشکر بود ولی به دلیل تبحر خاص و منحصر به فرد در کار تیراندازی و تأثیر او در سرنوشت عملیات، به عنوان یک تک‌ تیرانداز ویژه و استراتژیک در جبهه‌های جنگ، همیشه خار چشم دشمن بود. 

از شهید خرازی بزرگ‌تر بود. حسین فرمانده بود، او تک‌تیرانداز اما فرمانده می‌گفت بین‌شان یک نوع رابطه عاطفی پدر فرزندی حاکم بوده است و همه‌جا در عملیات‌ها در کنار هم بوده‌اند. پس پربی راه نیست که سردار مرتضی قربانی درباره‌اش بگوید: «شهید زرین یک نیروی نابغه عملیاتی محسوب می‌شد و حاج حسین خرازی خیلی به ایشان اعتماد داشت. او بازوی عملیاتی حاج حسین بود. من 2 بار از زبان شهید خرازی شنیدم که می‌گفت من صبح عملیات، بعد از خدا و کمک چهارده معصوم(علیهم السلام) چشمم به دست زرین است.

شهید زرین ابتدا وضو می‌ساخت و بعد اسلحه را برمی‌داشت و با ذکر "ما رَمیتُ" تیر را به سمت دشمنان نشانه می‌رفت. او به معنای واقعی کلمه یک چریک مخلص امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود. هر شلیک موفقی که داشت در دفترچه خود ثبت می‌کرد. دفترچه‌ای که حالا پر شده بود از نام نیروهای موثر جبهه دشمن که او آنها را با تبحر خاصی که در تیراندازی داشت شکار کرده بود تا عراقی‌ها او را صیاد خمینی(رحمت الله علیه) بنامند و بی آنکه نامش را بدانند از وجودش وحشت کنند.

سردار سیداحمد موسوی فرمانده اطلاعات عملیات و گردان غواصان یونس لشکر امام حسین(علیه السلام) در دوران مقدس در خاطره‌ای از شهید زرین می‌گوید: «چند ماه قبل از شهادتش و قبل از عملیات والفجر 4 از او پرسیدم، تعداد شلیک‌های موفق شما تا کنون چقدر بوده است و تا حالا چند نفر از دشمنان ما را به هلاکت رسانده‌ای؟ اول نمی‌خواست بگوید ولی وقتی اصرار کردم (حدود 6 تا 7 ماه قبل از عروجش) ایشان گفت "تا الان بالای 2 هزار نفر در ذهنم هست و در دفترچه‌ام ثبت کرده‌ام"، که این تعداد قطعاً در چند ماه بعد و در عملیات‌های بعدی و بین عملیات‌ها در سنگرهای کمین و تا لحظه شهادت ایشان بیشتر هم شده بود.»

یکی از شاگردان شهید زرین در وصف استاد می‌گوید: «من در تیراندازی توفیق شاگردی او را داشتم و از مربیان تک‌تیراندازی پادگان غدیر بودم. زرین یک تک‌تیرانداز شش‌دانگ بود که هم هدف‌های ثابت را با یک تیر می‌زد و هم هدف‌های متحرک را که این در نوع خود منحصر به فرد است، آن هم در شرایط سخت و بحرانی جنگ. ایشان از لحاظ جنگاوری و تیراندازی بی‌نظیر بود و سنگرهای کمین و استتار ایشان زبانزد بود و چنان سنگرهای مستحکم ایشان استتار دقیقی داشت که دشمن سر تا سر روز دنبال او می‌گشت ولی نمی‌توانست او را پیدا کند. ایشان چندین سنگر کمین در فواصل مختلف داشت و بعد از چندین بار شلیک، مکان خود را عوض می‌کرد. ایشان می‌گفت "در دو جا به هیچ‌وجه عراقی‌ها را نمی‌زنم؛ یک جا وقتی در دوربین کسی را ببینم که آب می‌خورد و یک جا هم اگر ببینم کسی غذا می‌خورد"».

قسمتی از مصاحبه دکتر اصغر زرین فرزند شهید زرین

شهدا را غیر از شهدا کسی نمیتواند وصف کند. تنها کسی که میتوانست در مورد پدرم خیلی خوب صحبت کند، شهید خرازی بود.

اطرافیان پدرم را با خصلت بخشنده و سخاوتمند بودن، می شناختند و با داشتن این خصلت از شهرت خاص و عام برخوردار بود. همچنین شخصیت شوخ طبعی داشت اما در حین کار، خیلی جدی برخورد میکردند.

سردار ابوشهاب (معاون لشکر امام حسین(علیه السلام) در جبهه های نبرد) درباره خصوصیات اخلاقی پدرم روایت میکند: "شهید زرین در جبهه ها به ویژه در کردستان نقش بسزایی داشتند. در انجام کارهای بزرگ او یک گردان بود. همچنین در بالا بردن روحیه دادند به رزمندگان به خصوص در خلال عملیات که به دلایلی روحیه بچه ها بسیار پایین آمده بود، ایشان میآمد بین نیروها و با آن لبخند زیبایش در جایی مستقر میشد و چندین عراقی را شکار میکرد. یکدفعه می دیدیم که بچه ها شور و شعفی تازه پیدا میکردند و به سمت دشمن یورش می بردند.

ماجرای آن عکس معروف

ماجرا را شهید خزاری اینگونه نقل کرده است: "من خودم بعد از عملیات طریق القدس نزدیک ایشان بودم، با یک بشاشیت و روحیه خیلی بالایی ایشان داشت کارش را انجام میداد. من دیدم که عراقیهایی که میآیند بروند دستشویی، ایشان هدفشان میگرفت و آنها به زمین میخوردند. زرین به من گفت "حسین ببین اینها چطور زمین میخورند و چطور ذلیلانه دارند فرار می کنند".در این موقع بود که جایی که او شلیک میکرد توسط عراقیها کشف شد و یک تیر رها شد. کنار زرین ایستاده بودم که این تیر آمد و از کنار گوش ایشان رد شد و لاله گوش زرین را سوراخ کرد. اما خم به ابرو نیاورد و کارش را با جدیت بیشتر ادامه دادند. در همان حین بود که گروهی از فیلم برداران آن جا بودند و بلافاصله از او عکس گرفتند و یک عکس از  ایشان به یادگار هست که این نمایانگر کاری بود که ایشان داشت انجام میداد و خود گواه صادقی از فعالیت ها و تلاش و مبارزهی شهید زرین است."

در آنجا شهید زرین یکی از بهترین تک تیر اندازان عراق را که چندین نفر از رزمندگان را به شهادت رسانیده و گوش خودشان را هم مورد هدف قرار داده بوده پس از یک شبانه روز تعقیب و گریز با یکدیگر به درک واصل کرد.

خاطره دیگری از آن عکس هم دارم. عکس را در کتابی که مجموعهای از صحبتهای شهید زرین و شهید خرازی درباره پدرم در نوار کاست هست، نوشتم البته خاطرهای هم از این کتاب دارم که گفتنش خالی از لطف نیست. وقتی کتاب را نوشتم همان شب شهید خرازی را در خواب دیدم و با یک لبخندی زیبا به خانه ما آمد و گفتند: "اصغر برو کتابی که برای پدرت نوشتی بردار بیار، کتاب را آوردم. کتاب را از من گرفتند و ورق زدند. دست کشیدند و گفتند عکسهای من با شهید را چاپ کن و برای من بیاور. در همان روز شهید خرازی مریضمان را هم که از بلندی بر زمین افتاده و در بیمارستان بود را با این جمله که بروم مریضتان را ببینم، شفا دادند. این مسائل گفتنش برای ما عادی است اما شاید باورش برای افراد سخت باشد.

 

شهادت پدرم را شهید خرازی اینگونه روایت کرد: "در عملیات خیبر هم همانند دیگر عملیاتها زرین با شهامت دشمن را هدف قرار میداد. این کار او دشمن را  جداً نگران کرده بود و دچار دستپاچگی کرده بود. بعد از عملیات مرحله دوم خیبر خبر دادند که زرین همانطور که اسلحه اش را به سمت دشمن نشانه میرفت _با ترکش خمپاره _به شهادت رسید. بین ما یک رابطه عاطفی پدر فرزندی عمیقی حاکم بود. جزء افتخاراتمان بود که با یک چنین سرباز مخلص امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که همه چیز را در راه لقاء دوست رها کرده بود آشنا شده ایم. در لحظه لحظه کاری که ما داریم اینجا انجام میدیم و بخصوص در عملیاتهایی که بعد از شهادتشان انجام شد، جای ایشان خیلی خالیه و ما سعی کردیم این وصیت برادرمان عبد الرسول زرین را در این بعد اساسی عملیات یعنی ادامه تشکیل گروه تک تیر انداز را عملی کنیم. پس از شهادت زرین، برادران در بیسیم ها و رادیو دشمن شنیده بودند که اظهار میکنند "شکارچی خمینی"را زدیم."

 


دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 55 ثانیه

 

آن زمان (سال 72) برخی از فرماندهان میگفتند باید از شخصیت شهید زرین یک فیلم ساخته شود ولی پیگیری جدی صورت نگرفت. حقیقت این است که غربیها و آمریکایی ها اسطوره ندارند و همواره در پی اسطورههای ساختگی برای الگوپذیری در کشورشان بخصوص نسل جوان خود میباشند و فیلمهای پر خرج و ساختگی خودشان را در جهان عرضه میکنند. برعکس در کشور ما تا بخواهید اسطورههای واقعی بوده و هست ولی دلسوزان واقعی اندکی وجود دارند. شاید هنوز به آن سطحی از تفکر نرسیده ایم که بتوانیم اهمیت بدهیم و میزان تاثیرگذاری اسطوره ها را در شکل گیری تفکر و فرهنگ یک کشور هنوز درک نکرده باشیم.

بخشی از وصیت‌نامه شهید زرین: «ای مسئولان و ای کسانی که مسئولیت کارهای اجرایی در دست شماست، بدانید این کارها مسئولیت و تعهد است در قبال اسلام و خدای نکرده اگر هوای نفس بر شما غلبه کند به زمین می‌خورید، مثل بنی‌صدر و امثالهم و اگر با توکل بر خدا همه کارهای‌تان اعم از نفس کشیدن و خشم و غضب و دوستی‌تان و جنگ و جهاد و حرف زدن و اعمال‌تان برای او باشد، در دنیا و آخرت سربلند خواهید بود. که اگر مسئولان از روی هوای نفس خود کار کنند، به خون شهدا و مصدومین و مجروحین خیانت نموده‌اند و نه دنیا را دارند و نه آخرت.

اختصاصی سراج منیر

التماس دعا

  • ابراهیم سامانی

جنگ

دفاع مقدس

شهید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی