دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 9 ثانیه
6. بشارت حسینی
الانبیاء آیه 69 : «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ».
ما خطاب کردیم: ای آتش! برای ابراهیم سرد و سالم باش.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ از امام حسین ـ علیه السّلام ـ روایت میکند که آن حضرت در کربلا، قبل از کشته شدن فرمود:
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ گفت: پسرم! تو روزی به عراق میروی و به شهادت میرسی و جماعتی با تو به شهادت میرسند و سپس آن حضرت، آیة مبارکة فوق را تلاوت کرد، و فرمود: جنگ برای تو و اصحابت «سرد و سالم» میشود. پس بشارت داد بر آنان که: به خدا قسم! اگر ما را به قتل برسانند، ما وارد بر پیامبرمان میشویم...
1.لؤلؤ و مرجان
الرحمن آیه 22 : «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ». و خارج کرد از آن دو دریا، لؤلؤ و مرجان را.
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت است که منظور از «لؤلؤ و مرجان» امام حسن و حسین ـ علیهما السّلام ـ است.
در
پاره ای از روایات، اهل بیت علیهم السلام و یا یکی از آنان، از مصادیق برخی
ایات ذکر شده اند. ایات ذیل، که به گونه ای با امام حسین علیه السلام
ارتباط دارند، در شمار چنین ایاتی اند.
1. حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید: « سورة فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانید که سوره حسین بن علی علیه السلام است».
با امام حسین (علیه السلام) در محضر قرآن
دیباچه
دنیا برای بسیاری از مردم جای زینت، تفاخر،
تکاثر، لهو و لعب است؛ اما گروهی از مردان خدا هرگز فریب لذت های زودگذر را
نمی خورند و بر اساس گفته قرآن کریم «تجارت، آنها را از ذکر خدا غافل نمی
کند». آنان در دنیا زندگی می کنند؛ اما هرگز وابسته به دنیا نیستند. آری
فقط به خدا دل بسته اند و آنچه که در مسیر کمال است.
قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیه السلام) کِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِیَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِیَاءِ (علی نبینا و آله و علیهم السلام).
امام حسین (علیه السلام) فرمودند :
قرآن به چهار چیز (مرتبه) تقسیم میشود : یک قسمش عبارات (ظاهر) قرآن است که برای آحاد مردم می باشد ، مرتبه بعدی اشارات قرآن است که مربوط به خواص است ، مرحله بعد لطایف قرآن است که مربوط به اولیاء الله است و مرتبه بعد حقایق قرآن است که مخصوص انبیاست .
شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار(للشعیری)، 1جلد، مطبعة حیدریة - نجف، چاپ: اول، بى تا.
اربعین در قرآن و حدیث
اربعین در فرهنگ قرآنی و روایی عدد مهم ، پرکاربرد و پر رمز و رازی است . موارد عدد چهل بخصوص در احادیث به طرز شگفت انگیزی زیاد است مانند اینکه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در ابتدای دعوت علنی به اسلام چهل نفر از فامیلش را دعوت کرد. امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمود: اگر چهل یار می داشتم حقم را میگرفتم. امام زمان(علیه السّلام) وقتی ظهور می کند در قامت یک مرد چهل ساله است. امام سجاد (علیه السّلام) چهل بار به مکه رفت، اما حتی یک شلاق هم به حیوانش نزد و...
اما معنای واقعی اربعین و عدد چهل هنگامی معنای متعالی خود را یافت که مولای مظلوم عالم با تشنگی و گرسنگی و به فجیع ترین وضع ممکن به شهادت رسید و تا چهل روز حتی یک زائر از آدمیان نداشت و بعد از آن جابر ، صحابی گرانقدر رسول خدا و از شیفتگان اهل بیت به دیدار یار آمد. اما چرا جابر ؟ نمی دانم شاید حرفم درست نباشد ولی گویا خدای متعال فقط عذر جابر و عطیه (کمک و همراه و راهنمای جابر) را پذیرفته است . به نظر زیارت اربعین را به هر کسی نمی دهند و جابر اگر چشم سرش هم مانند چشم دلش باز بود حتی با کهولت سن حاضر بود بار ها جانش را فدای سید و سالار شهیدان کند . شگفتا بر این امت ناسپاس چه گذشته است ؟ هنوز جند سال بیش تر از نزول این آیه نگذشته که «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى» مگر این همان حسینی نیست که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود حسین از من و من از حسینم و مگر او همان حسینی نیست که جایش در آغوش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و به احترام بازی او روی دوش رسول خدا سجده ی نماز طولانی می شد و مگر این لب و دهان همان لب و دهانی نیست که پیامبر آ ن را می بوسید و ...
بقیه در ادامه مطلب
امام حسین (علیه السلام)، قیام کربلا 11/ 05/ 69
بسم الله الرحمن الرحیم
غروب عاشوراست در جلسه عزاى امام حسین در سوگ امام حسین چه آیاتى را بخوانیم. آیهاى را که مىتوانیم بخوانیم این است:«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فى سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِى التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذى بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» (توبه/ 111) خداوند خریدار است کل دنیا بازار است.
چرا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: حسینٌ منی و انا من حسین؟
پاسخ :
این حدیث در کتب روائی شیعه و اهل سنت آمده است و متن کامل چنین است.
حدّثنى محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیرى عن أبى سعید الحسن بن علىّ بن زکریا العدوى البصرى قال حدّثنا عبدالأعلى بن حماد البرسىّ قال حدّثنا وهب عن عبداللَّه بن عثمان عن سعید ابن أبى راشد عن یعلى العامرى انّه خرج من عند رسول اللَّه صلى الله علیه و آله إلى طعام دعى إلیه فإذا هو بحسین علیه السلام یلعب مع الصّبیان فاستقبله النّبىّ صلى الله علیه و آله أمام القوم ثمّ بسط یدیه فطفر الصّبىّ هیهنا مرّة وهیهنا مرّة وجعل رسول اللَّه صلى الله علیه و آله یضاحکه حتّى أخذه فجعل إحدى یدیه تحت ذقنه والاخرى تحت قفائه ووضع فاه على فیه وقبّله ثم قال حسین منّى وأنا من حسین أحبّ اللَّه من أحبّ حسیناً حسین سبط من الأسباط. (1)
شکر یادمان نرود
أَلاِستِدراجُ مِنَ اللّهِ سُبحانَهُ لِعَبدِهِ أَن یُسبِغَ عَلَیهِ النِّعَمَ وَ یَسلُبَهُ الشُّکر
غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فراوان دهد و توفیق شکرگزاری را از او بگیرد.(تحف العقول،ص 246)
برخی از آیات قرآن که تأویل به امام حسین علیه السلام شده اند:
بسم الله الرحمان الرحیم
ثقلین
ییامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)در روز غدیر در بخشی از سخنان خود فرمودند:
وبارها و بارها به مناسبت های گوناگون می فرمودند:
«انّى تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتى اهل بیتى ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابدا انّهما لن یفترقا حتى یردا علىّ الحوض»
همانا من در میان شما دو چیز بسیار گران قدر و با ارزش را بجا می گزارم کتاب خدا(قرآن) و عترتم که همان اهل بیتم هستند ,تا زمانی که به دامان آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد , آن دو هیچگاه از هم جدا نخواهند شد تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند.
ودر جای دیگر فرموده اند:
«أنا أوّلُ وافدٍ علی العزیز الجبّار یوم القیامة و کتابُه و أهلُ بیتی ثُمّ اُمَّتی، ثُمّ أسألُهُم: ما فَعَلتُم بکِتابِ اللَّهِ وبأهلِ بَیتی؟»
من و کتاب خدا و اهل بیت من، نخستین گروهى هستیم که در روز قیامت بر خداى عزیز جبار وارد مىشویم و سپس امت من. آنگاه من از آنها مىپرسم که با کتاب خدا و اهل بیتم چه کردید؟
این کلمات نورانی چه حقایق و دقایقی را به همراه دارند؟
بسم الله الرحمان الرحیم
اگر امام حسین (علیه السلام) - نعوذ بالله - با یزید بیعت می کرد چی می شد؟
جالبه بدونید خود امام حسین(علیه السلام) جواب این سوال را فرموده اند.
استقامت :
۱. «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ »فصلت/۳۰
۲. «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ » احقاف/۱۳
۳. «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً » جن/۱۶
۱. به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است!
۲. کسانى که گفتند: «پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مى شوند.
۳. و اینکه اگر آنها [جنّ و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مى کنیم!
استقامت تا چه حد؟
وقتی به خط سیر نورانی ائمه(علیهم السلام) نگاه می کنیم در می یابیم شرط و حد استقامت بقای اصل و اساس دین است . یعنی در شرایط امیرالمومنین و امام حسن (علیهما لسلام )بقای اساس اسلام به عدم قیام ودر شرایط امام حسین (علیه السلام )بقای اصل اسلام به قیام و حماسه عاشورایی بود در چنین شرایطی همه حتی امام معصوم فدای بقای اسلام می شوند .
مقاومت تا حد
اسارت زن و فرزند و اهل بیت پیامبر اعظم
شهادت عالمترین و پاکترین انسانها
شهادت برادران و فرزندان
طفل شش ماهه
کودک سه ساله
یتیم سیزده ساله
جوان هجده ساله
پیرمرد نود ساله
بنده سیاه حبشی
و...
این همه برای اینکه حد استقامت را بدانیم کافی نیست ؟
امام خامنه ای در تبیین شرایط کنونی فرمودند:
امروز به برکت ملتِ هوشیارى مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیختهاى مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگى مثل انقلاب اسلامى ایران، نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا اگر در قدرتهاى مادّى باشد قادر نیستند حادثه اى مثل حادثه ى صلح امام حسن را بر دنیاى اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه ى کربلا اتّفاق خواهد افتاد.
«ههیهات منا الذلَّة»
(ابراهیم سامانی)