امام صاق علیه السلام فرمودند:
کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهیدَا
عموى ما ، عبّاس ، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید.
(عمدة الطّالب ، ص 356 - دانش نامه امیرالمؤمنین : ج1- ص190 - ح 106)
معنای لغت عباس
عباس در اصلاح عرب از ماده عَبَسَ به معنای درهم کشیدن بشره و گرفتگی صورت است.[۱]
برخی عباس را به معناى شیر بیشه، شیرى که شیران از او بگریزند معنا نموده اند.(الاسد الغضبان : شیر خشمگین)[۲]
ابن الأَعرابی: العَبَّاسُ الأَسد الذی تهرب منه الأُسْدُ؛ وبه سمی الرجل عَبَّاساً.
ابن اعرابی می گوید : عباس شیری است که شیر دیگر از او می گریزد و از این روی است که عباس اسم مرد شده.
روایتی از دیدار رهبرِ جانباز انقلاب اسلامی با جانبازهای قطع نخاعی و بالای ۷۰ درصد
جانبازها وسطِ حسینیه، یک مربعِ بزرگ درست کردهاند و سه ضلعش را نشستهاند. یک ضلع مربع هم باز است برای آمدنِ آقا. سه نفر روی تخت هستند و باقی روی صندلی یا ویلچر نشستهاند؛ دستهی ۴۹نفره جانبازهای قطع نخاعی و بالای ۷۰درصد -که همزمان چشمها و یک یا دو عضو بدن خود را از دست داده اند- مشتاقِ دیدارِ رهبرِ انقلاب هستند.
آمدنِ آقا نزدیک است که یکی از خوشسخنهای جانباز بهجا میگوید: «سلامتی بزرگ جانبازِ انقلاب صلوات«.