تدبر در آیات قرآن
مقدمه ۱ :
متاسفانه اشکالی که بسیاری با آن دست به گریبانیم این است که گاه از غیر طریق روایات و آیات به مطلبی اعتقاد و اطمینان پیدا می کنیم سپس برای پیش فرض ذهنی مان دنبال موید ویا دلیل از آیه و روایت می گردیم و با این دید سراغ آیه و روایت رفته و آن را بر طبق اعتقاد خود تفسیر می کنیم در صورتی که از این کار به شدت نهی شده است.
« قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم:«مَن فَسَّرَ القرآنَ بِرأیه فَلیَتَبَوَّء مَقعَدُه مَنَ النّارِ، » تفسیر الصافی ، ج 1، ص 35 (کسی که قرآن را به رأی و نظر خود تفسیر کند، جایگاهش آتش جهنم است)
عیّاشی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل میکند که فرمودند: « مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَأَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأَ کَانَ إِثْمُهُ عَلَیْهِ.» (بحارالانوار ج۸۹ص۱۱۰) کسی که قرآن را به رأی و نظر خویش تفسیر کند، اگر درست و مطابقِ با واقع باشد، اجر و پاداشی برایش نیست و اگر خطا رود، گناه این کار به عهده خود اوست.
در بررسی آیات و روایات در این موضوع نیز از این دست اشتباهات فراوان رخ داده و گاه از طرف افراد و موسساتی بوده که خود متولی امر تدبر در قرآن هستند .
به لطف خدا در ادامه به گونه ای بحث خواهیم کرد که این اشکالات خود به خود بر طرف گردد.
مقدمه ۲ :
قبل از هر چیز باید بدانیم اسلام عزیز بطور کلی و دائما انسان را به استفاده از فکر و اندیشه خود که یکی از بزرگترین نعمتهای الاهی است دعوت نموده و بر خلاف بسیاری از مکاتب خود ساخته (که بسیاری از مبانی آن مخالف هر عقل سالمی است) به دنبال تحمیل عقاید و راه و روش خود به انسانها نیست و همیشه با مباحث منطقی و مستدل و جدال احسن به دعوت جن و انس پرداخته به گونه ای که تفکر و اندیشه را کلید و رمز سعادت و نجات از آتش سوزان دوزخ معرفی می فرماید.
«وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ »
و مى گویند: اگر ما مى شنیدیم و تعقل مى کردیم، اهل این آتش سوزنده نمى بودیم.
لغت تدبر در قرآن
خود این کلمه در قرآن نیامده ولی مشتقات آن 44 بار د ر31 سوره قرآن تکرار شده که عبارتند از : «اِدبار و اَدبار»به معنی پشت کردن یا پشت سر ، به دنبال ، «دابِر» به معنی دنباله ، «مُدبِرِین» به معنی پشت کنندگان ، فرار کنندگان از جنگ ، «دُبُر» به معنای پشت ، «اَدبَرَ» به معنای پشت کرد ، «لِیَدَّبَّرُوا» برای اینکه تدبر کنند ، «یَتَدَبَّرُون» تدبر می کنند ، «مُدَبِّرات» تدبیر کنندگان ، یُدَبِّرُ«به تدبر پرداخت»
آیاتی که مشتقات کلمه تدبر به صورت فعل در آن آمده:
مشتقات ریشه « د ب ر» به صورت فعل ازباب تَفَعُّل 9 بار در قرآن آمده که چهار بار آن در باره خدای متعال و به معنی تدبیر و مدیریت عالم وجود به وسیله خداوند متعال است .
(یونس/3) (یونس/31) (رعد/2) (سجده/5)
یک بار در باره تدبیر و مدیریت امور انسانها به وسیله ملائکه خدا و به اذن خداوند متعال. (نازعات/۵)
چهار بار در باره انسانها و به معنای اندیشه و تدبر در قرآن است و در مجموع فقط این چهار مورد در معنای استفاده از اندیشه و تفکر به کار رفته که باید مورد بررسی قرار گیرد.
در این جا این چهار آیه را مورد بررسی قرار می دهیم :
1. «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» ص/۲۹
این کتابى است پربرکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند!
2. «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» محمد/24
آیا آنها در قرآن تدبّر نمىکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
۳. «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً » نساء/82
آیا درباره قرآن نمىاندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىیافتند.
4. «أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ یَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلینَ » مومنون/68
آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزى براى آنان آمده که براى نیاکانشان نیامده است؟!
آیه اول
تنها آیه ای که مخاطب مستقیم آن در امر تدبر عموم مردم هستند همین آیه است. و خطاب مستقیم سه آیه دیگر منافقین کفار مشرکین یا اهل کتاب است که در جای خود بیان خواهیم کرد.
کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ"
در باره این آیه در تفسیر مجمع البیان ج/21 ص/۹۶ آمده است که «لِیَدَّبَّرُوا» یعنی علم و آگاهى به نکات و معارف قرآن، و مقدّمهى حرکت معنوى و قرب به خداست. «لِیَتَذَکَّرَ» یعنی کسانى این توفیق را خواهند داشت که خردمند باشند«أُولُوا الْأَلْبابِ» .
در تفسیر قمی ج ۲ ص ۲۳۴ آمده که از امام صادق (علیه السلام) در باره این آیه سوال شد . حضرت فرمودند : (کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ ) أمیر المؤمنین و الأئمة صلوات الله علیه و علیهم أجمعین (وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ ) فهم أهل الألباب الثاقبة، قال (عله السلام): و کان أمیر المؤمنین (علیه السلام) یفتخر بها و یقول ما أعطی أحد قبلی و لا بعدی مثل ما أعطیت.
یعنی : مقصود از تدبر کنندگان همان امیر المومنین و ائمه (علیه و علیهم صلوات الله) هستند و همانها صاحبان خرد و عقل محکم و یقین کننده اند. سپس فرمود : و امیرالمومنین (علیه السلام) پیوسته به این آیه افتخار می کرد و می فرمود به کسی مثل آنچه به من داده شده(اختصاص ایشان به تدبر کننده بودن و الواالالباب در این آیه) داده نشده نه قبل از من و نه بعد از من.
عن جعفر بن محمد عن أبیه (علیهما السلام) فی قول الله (إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ )شیعتنا یتذکرون. (تفسیر فرات کوفی ج ۱ ص۳۶۴ )
امام صادق به نقل از امام باقر (علیهما السلام )فرمودند: مقصود از متذکر شدن صاحبان خرد همان شیعیان ما هستند.
همچنین علامه طباطبایی فرموده که معناى آیه این است که: این قرآن کتابى است که ما آن را به سوى تو نازل کردیم، کتابى است که خیرات و برکات بسیار براى عوام و خواص مردم دارد، تا مردم در آن تدبر نموده به همین وسیله هدایت شوند، و یا آنکه حجت بر آنان تمام شود، و نیز براى اینکه صاحبان خرد از راه استحضار حجتهاى آن و تلقى بیاناتش متذکر گشته و به سوى حق هدایت شوند.(ترجمه المیزان ج/17 ص/300)
اهمیت ضرورت تدبر و اندیشه بخوبی از این ایه فهمیده می شود به گونه ای که نیازی به ادله دیگر نیست اگر چه ادله دیگر هم خواهیم آورد.
آیه دوم
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» محمد/۲۴
مرحوم علامه در تفسیر المیزان می فرماید (ترجمه المیزان ج/18 ص/362) استفهام در این جمله توبیخى است. و ضمیر جمع در" یتدبرون" به همان نامبردگان در آیه قبل برمىگردد. و نامبردگان در آیات قبل همان مومنین ضعیف الایمان هستند.
و بعضی از تفاسیر مانند تفسیر مجمع البیان و تفسیر نمونه نامبردگان در آیه قبل را منافقین دانسته اند و بعضی هم خطاب را به هر دو دسته گرفته اند.
در تفسیر نمونه ج/21 ص/467 با این بیان به مطلب مورد نظر اشاره می کند که : در آخرین آیه مورد بحث به ذکر علت واقعى انحراف این قوم نگونبخت (منافقین) پرداخته، مىگوید:" آیا آنها در آیات قرآن تدبر نمىکنند (تا حقیقت را دریابند و وظائف خود را انجام دهند) یا بر دلهاى آنها قفل نهاده شده است"؟!.
در تفسیر کاشف ج/7 ص/74 آمده است : ضمیرُ یَتَدَبَّرُونَ یَعودُ اِلى المنافقینَ، لِأَنَّ هذهِ الآیاتِ و التی قبلَها تَتَحَّدثُ عنهم.. .ضمیر در فعل یتدبرون به منافقین بر می گردد زیرا این آیات و آیات قبل از آن از آنها سخن می گوید.
نتیجه:در هر صورت خطاب مستقیم در این آیه قطعا برای عموم مردم نیست .
آیه سوم
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً » نساء/82
مراد آیه این است که مخالفین قرآن را تشویق کند به دقت و تدبر در آیات قرآنى .ترجمه المیزان (ج/5 ص/26)
أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ: آیا یهود و منافقان در باره قرآن که در آن خلل و تناقضى نیست، نمىاندیشند، تا بدانند که حجتى قاطع است؟(ترجمه مجمع البیان ج/5 ص/258)
به دنبال نکوهش هایى که در آیات قبل از منافقان به عمل آمد، در اینجا به آنها و همه کسانى که در حقانیت قرآن مجید شک و تردید دارند اشاره کرده . نمونه (ج/4 ص/27)
نتیجه اینکه به خوبی می توان دریافت که مخطاب اولیه این آیه منافقان و مخالفان قرآن هستند.
آیه چهارم
«أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ یَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلینَ » مومنون/68
در تفسیر نمونه ج/14 ص/274در باره این آیه و چند آیه قبل از آن می گوید:در تعقیب آیات گذشته که سخن از اعراض و استکبار کفار در برابر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بود در آیات مورد بحث از بهانههایى که ممکن است آنها براى خود در این زمینه بتراشند و پاسخ دندانشکن آنها ، سخن می گوید، ضمنا علل واقعى اعراض و روىگردانى آنها را نیز شرح مىدهد. نخست مىگوید:" آیا آنها در این گفتار (آیات الهى) تدبر و اندیشه نکردند"؟ (أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ).
آرى نخستین عامل بدبختى آنها تعطیل نمودن اندیشه و تفکر در محتواى دعوت تو است، که اگر این نبود مشکلات آنها حل مىشد.
پس در واقع تکذیب کنندگان توحید و قرآن ... مخاطب مستقیم و اولیه این آیه هستند.
نکته مهم
نکته قابل توجه آیات دوم تا چهارم در این است که این آیات به روش دیگری اهمیت اندیشه و تدبر در قرآن را به ما یاد آور می شوند و آن اینکه تدبر و تفکر و به کار گیری اندیشه در آیات الاهی قرآن کریم آنقدر مهم و اثربخش است که حتی مخالفان و منکران قرآن نیز به آن دعوت می شوند چه رسد به عموم مردم و مومنین به آن. بدیهی است اگر قرار بود تدبر در قرآن کریم در منکران و مخالفان اثری نداشته باشد قطعا چنین دستوری از طرف خدای متعال صادر نمی گردید.البته اگر به دلیل اتمام حجت هم باشد باز هم در اصل مسئله (که همان اهمیت تدبر است) تغییری ایجاد نمی کند حتی آنهایی که در مرحله اول اعتقادی به قرآن ندارند و منکر آن هستند.
در اینجا شایسته است به امر مهمی اشاره کنیم و آن اینکه ؛ قرآن با عبارات مختلف انسان ها را به تفکر و تعقل و اندیشه کردن در موضوعات مختلف به خصوص آیات قرآن کریم دعوت می کند ، وآیات اندیشه و تفکر منحصر در این چهار آیه نیست به عنوان نمونه 18 بار مشتقات ریشه «فکر» و 49 بار مشتقات ریشه «عقل» در قرآن استفاده شده اما به این جهت که بحث ما لغت تدبر در قرآن بود به آیات دیگر نپرداختیم.واین نکته که به کار گیری اندیشه و فکر و عقل در دریای بی کران معارف قرآن کریم امری است ضروری و لازم از بسیاری از آیات دیگر و روایات معصومین (علیهم السلام) کاملا قابل اثبات است.
در پایان این قسمت از بحث چند نمونه از آیات اندیشه و تفکر که در آن از لغت تدبر استفاده نشده را بیان می کنیم:
«وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فیها رَواسِیَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ »(الرعد /۳)
اوست که زمین را بگسترد، و در آن کوهها و رودها قرار داد و از هر میوه جفت جفت پدید آورد و شب را در روز مىپوشاند. در اینها عبرتهاست براى مردمى که مىاندیشند.
«کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (البقره /۲۴۲)
خدا آیاتش را براى شما اینچنین بیان مىکند، باشد که اندیشه کنید(از فکر و عقلتان کمک گیرید)
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ »(یوسف/۲)
ما قرآن را (به زبان) عربى نازل کردهایم، باشد که شما بیاندیشید.
«لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»(الانبیاء/۱۰)
کتابى بر شما نازل کردهایم که در آن یاد و (آوازه بزرگى) شماست. آیا در آن تعقل نمی کنید .
«وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ»(العنکبوت / 43)
و این مثلها را براى مردم مىزنیم، ولى جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمىکنند.
اختصاصی سراج منیر
نویسده : ابراهیم سامانی