و یطهرکم تطهیرا
پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۱ ب.ظ
یکی از آیاتی که حقانیت اسلام در برابر همه ادیان و درستی و حقانیت تشیع در مقابل مخالفین را به خوبی به تصویر می کشد آیه ی 33 سوره احزاب است که تفسیر آن همراه خدمت شما عزیزان ارائه می شود .
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»
و در خانههایتان قرار و آرام گیرید، و [در میان نامحرمان و کوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهلیت پیشین [که براى خودنمایى با زینت و آرایش و بدون پوشش در همهجا ظاهر مىشدند] ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید و زکات بدهید، و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید، جز این نیست که همواره خدا مىخواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت [که به روایت شیعه و سنى محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلاماند] برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصى] پاک و پاکیزه گرداند.
دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 15 ثانیه
تفسیر
و اما تعبیر" اهل البیت" به اتفاق همه علماى اسلام و مفسران، اشاره به اهل بیت پیامبر ص است، و این چیزى است که از ظاهر خود آیه نیز فهمیده مىشود، چرا که" بیت" گرچه به صورت مطلق در اینجا ذکر شد، اما به قرینه آیات قبل و بعد، منظور از آن، بیت و خانه پیامبر ص است «2».
اما اینکه مقصود از" اهل بیت پیامبر" ص در اینجا چه اشخاصى مىباشد؟
در میان مفسران گفتگو است، بعضى آن را مخصوص همسران پیامبر ص دانستهاند، و آیات قبل و بعد را که در باره ازواج رسول خدا ص سخن مىگوید،
______________________________
(1)" راغب" در کتاب" مفردات" در ماده" رجس" معنى فوق و چهار نوع مصداق آن را بیان کرده است.
(2) اینکه بعضى" بیت" را در اینجا اشاره به" بیت اللَّه الحرم" و کعبه دانستهاند و اهل آن را" متقون" شمردهاند بسیار با سیاق آیات نامتناسب است، چرا که در این آیات سخن از پیامبر (ص) و بیت او در میان است نه بیت اللَّه الحرام و هیچگونه قرینهاى بر آنچه گفتهاند وجود ندارد.
قرینه این معنى شمردهاند.
ولى با توجه به یک مطلب، این عقیده نفى مىشود و آن اینکه ضمیرهایى که در آیات قبل و بعد آمده عموما به صورت ضمیر" جمع مؤنث" است، در حالى که ضمائر این قسمت از آیه (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) همه به صورت" جمع مذکر" است، و این نشان مىدهد معنى دیگرى در نظر بوده است.
لذا بعضى دیگر از مفسران از این مرحله گام فراتر نهاده و آیه را شامل همه خاندان پیامبر اعم از مردان و همسران او دانستهاند.
از سوى دیگر روایات بسیار زیادى که در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده معنى دوم یعنى شمول همه خاندان پیامبر ص را نیز نفى مىکند و مىگوید:
مخاطب در آیه فوق منحصرا پنج نفرند: پیامبر ص، على ع و فاطمه ع و حسن ع و حسین ع.
با وجود این نصوص فراوان که قرینه روشنى بر تفسیر مفهوم آیه است تنها تفسیر قابل قبول براى این آیه همان معنى سوم یعنى اختصاص به" خمسه طیبه" است.
تنها سؤالى که در اینجا باقى مىماند این است که چگونه در لابلاى بحث از وظایف زنان پیامبر ص مطلبى گفته شده است که شامل زنان پیامبر ص نمىشود.
پاسخ این سؤال را مفسر بزرگ مرحوم" طبرسى" در" مجمع البیان" چنین مىگوید:" این اولین بار نیست که در آیات قرآن به آیاتى برخورد مىکنیم که در کنار هم قرار دارند و اما از موضوعات مختلفى سخن مىگویند، قرآن پر است از این گونه بحثها، همچنین در کلام فصحاى عرب و اشعار آنان نیز نمونههاى فراوانى براى این موضوع موجود است".
مفسر بزرگ نویسنده" المیزان" پاسخ دیگرى بر آن افزوده که خلاصهاش چنین است:" ما هیچ دلیلى در دست نداریم که جمله إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ ... همراه این آیات نازل شده است، بلکه از روایات به خوبى استفاده مىشود که این قسمت جداگانه نازل گردیده، امام به هنگام جمع آورى آیات قرآن در عصر پیامبر یا بعد از آن در کنار این آیات قرار داده شده است.
پاسخ سومى که مىتوان از سؤال داد این است که قرآن مىخواهد به همسران پیامبر ص بگوید: شما در میان خانوادهاى قرار دارید که گروهى از آنان معصومند، کسى که در زیر سایه درخت عصمت و در کانون معصومان قرار گرفته سزاوار است که بیش از دیگران مراقب خود باشد و فراموش نکنید که انتساب او به خانوادهاى که پنج معصوم پاک در آن است مسئلیتهاى سنگینى براى او ایجاد مىکند، و خدا و خلق خدا انتظارات فراوانى از او دارند.
در بحث نکات به خواست خدا از روایات اهل سنت و شیعه که در تفسیر این آیه وارد شده است مشروحا سخن خواهیم گفت.
*** در آخرین آیه مورد بحث،" هفتمین" و آخرین وظیفه همسران پیامبر بیان شده است، و هشدارى است به همه آنان براى استفاده کردن از بهترین فرصتى که در اختیار آنان براى آگاهى بر حقایق اسلام قرار گرفته، مىفرماید:
" آنچه را در خانههاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مىشود، یاد کنید" و خود را در پرتو آن بسازید که بهترین فرصت را در اختیار دارید (وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِکْمَةِ).
شما در خاستگاه وحى قرار گرفتهاید و در مرکز و کانون نور قرآن، حتى اگر در خانه نشستهاید مىتوانید از آیاتى که در فضاى خانه شما از زبان مبارک پیامبر ص طنینافکن است، به طور شایسته از تعلیمات اسلام و سخنان
پیامبر ص بهرهمند شوید که هر نفسش درسى است و هر سخنش برنامهاى! در اینکه میان" آیاتِ اللَّهِ" و" حکمت" چه فرقى است؟ بعضى از مفسران گفتهاند، هر دو اشاره به قرآن است، منتهى تعبیر به" آیات" جنبه اعجاز آن را بیان مىکند و تعبیر به" حکمت" محتواى عمیق و دانشى را که در آن نهفته است باز مىگوید.
بعضى دیگر گفتهاند:" آیات اللَّه" اشاره به آیات قرآن است و" حکمت" اشاره به سنت پیامبر ص و اندرزهاى حکیمانه او.
گر چه هر دو تفسیر، مناسب مقام و الفاظ آیه است، اما تفسیر اول نزدیکتر به نظر مىرسد، چرا که تعبیر به" تلاوت" با آیات الهى مناسبتر است، بعلاوه در آیات متعددى از قرآن، تعبیر" نزول" در مورد آیات و حکمت، هر دو آمده است، مانند آیه 231 بقره و ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ شبیه همین تعبیر در آیه 113 سوره نساء نیز آمده است.
سرانجام در پایان آیه مىفرماید:" خداوند لطیف و خبیر است" (إِنَّ اللَّهَ کانَ لَطِیفاً خَبِیراً).
اشاره به اینکه او از دقیقترین و باریکترین مسائل با خبر و آگاه است، و نیات شما را به خوبى مىداند، و از اسرار درون سینههاى شما با خبر است.
این در صورتى است که" لطیف" را به معنى کسى که از دقایق آگاه است تفسیر کنیم، و اگر به معنى" صاحب لطف" تفسیر شود اشاره به این است که خداوند هم نسبت به شما همسران پیامبر، لطف و رحمت دارد، و هم از اعمالتان" خبیر" و آگاه است.
این احتمال نیز وجود دارد که تکیه بر عنوان" لطیف" به خاطر اعجاز آیات قرآن و تکیه بر" خبیر" به خاطر محتواى حکمت آمیز آن باشد، در عین حال این معانى هم با هم منافات ندارند و قابل جمعند.
نکتهها:
1- آیه تطهیر، برهان روشن عصمت است
بعضى از مفسران،" رجس" را در آیه فوق، تنها اشاره به شرک و یا" گناهان کبیره زشت" همچون" زنا" دانستهاند، در حالى که هیچ دلیلى بر این محدودیت در دست نیست، بلکه اطلاق" الرجس" (با توجه به اینکه الف و لام آن" الف و لام جنس" است) هر گونه پلیدى و گناه را شامل مىشود، چرا که گناهان همه رجسند، و لذا این کلمه در قرآن به" شرک"،" مشروبات الکلى"" قمار"" نفاق"" گوشتهاى حرام و ناپاک" و مانند آن اطلاق شده است (حج- 30- مائده- 90- توبه- 125- انعام- 145).
و با توجه به اینکه اراده الهى تخلف ناپذیر است، و جمله إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ دلیل بر اراده حتمى او مىباشد، مخصوصا با توجه به کلمه" انما" که براى حصر و تاکید است روشن مىشود که اراده قطعى خداوند بر این قرار گرفته که اهل بیت از هر گونه رجس و پلیدى و گناه پاک باشند، و این همان مقام عصمت است.
این نکته نیز قابل توجه است که منظور از اراده الهى در این آیه دستورات و احکام او در مورد حلال و حرام نیست، چرا که این دستورات شامل همگان مىشود و اختصاص به اهل بیت ندارد بنا بر این با مفهوم کلمه انما سازگار نمىباشد.
پس این اراده مستمر اشاره به یک نوع امداد الهى است که اهل بیت را بر عصمت و ادامه آن یارى مىدهد و در عین حال منافات با آزادى اراده و اختیار ندارد (چنان که قبلا شرح دادیم).
در حقیقت مفهوم آیه همان چیزى است که در" زیارت جامعه" نیز آمده است" عصمکم اللَّه من الذلل و آمنکم من الفتن، و طهرکم من الدنس،
و اذهب عنکم الرجس، و طهرکم تطهیرا":
" خداوند شما را از لغزشها حفظ کرد و از فتنه انحرافات در امان داشت، و از آلودگیها پاک ساخت و پلیدى را از شما دور کرد، و کاملا تطهیر نمود.
با این توضیح در دلالت آیه فوق بر مقام عصمت اهل بیت نباید تردید کرد.
*** 2- آیه تطهیر در باره چه کسانى است؟
گفتیم این آیه گرچه در لابلاى آیات مربوط به همسران پیامبر ص آمده اما تغییر سیاق آن (تبدیل ضمیرهاى" جمع مؤنث" به" جمع مذکر") دلیل بر این است که این آیه محتوایى جداى از آن آیات دارد.
به همین دلیل حتى کسانى که آیه را مخصوص به پیامبر ص و على و فاطمه و حسن و حسین ع ندانستهاند معنى وسیعى براى آن قائل شدهاند که هم این بزرگواران را شامل مىشود و هم همسران پیامبر ص را.
ولى روایات فراوانى در دست داریم که نشان مىدهد آیه مخصوص این بزرگواران است، و همسران در این معنى داخل نیستند هر چند از احترام متناسب برخوردارند. اینک بخشى از آن روایات را ذیلا از نظر مىگذرانیم:
*** الف: روایاتى که از خود همسران پیامبر ص نقل شده و مىگوید:
" هنگامى که پیامبر ص سخن از این آیه شریفه مىگفت، ما از او سؤال کردیم که جزء آن هستیم فرمود: شما خوبید اما مشمول این آیه نیستید! از آن جمله روایتى است که" ثعلبى" در تفسیر خود از" ام سلمه" نقل کرده که پیامبر ص در خانه خود بود که فاطمه ع پارچه حریرى نزد آن حضرت آورد، پیامبر ص فرمود: همسر و دو فرزندانت حسن و حسین را صدا
کن، آنها را آورد، سپس غذا خوردند بعد پیامبر ص عبایى بر آنها افکند و گفت:
اللهم هؤلاء أهل بیتی و عترتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا:
" خداوندا اینها خاندان منند، پلیدى را از آنها دور کن، و از هر آلودگى پاکشان گردان" و در اینجا آیه" إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ" نازل شد ... من گفتم آیا من هم با شما هستم اى رسول خدا!، فرمود:" انک الى خیر"" تو بر خیر و نیکى هستى" (اما در زمره این گروه نیستى) «1».
و نیز" ثعلبى" خود از" عایشه" چنین نقل مىکند:" هنگامى که از او در باره جنگ جمل و دخالت او در آن جنگ ویرانگر سؤال کردند (با تاسف) گفت:
این یک تقدیر الهى بود!، و هنگامى که در باره على ع از او سؤال کردند چنین گفت:
تسئلنى عن احب الناس کان الى رسول اللَّه (ص) و زوج احب الناس، کان الى رسول اللَّه لقد رأیت علیا و فاطمة و حسنا و حسینا علیهم السلام و جمع رسول اللَّه (ص) بثوب علیهم ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بیتی و حامتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا، قالت: فقلت یا رسول اللَّه! انا من اهلک قال تنحى فانک الى خیر!:
" آیا از من در باره کسى سؤال مىکنى که محبوبترین مردم نزد پیامبر ص بود، و از کسى مىپرسى که همسر محبوبترین مردم نزد رسول خدا ص بود، من با چشم خود، على و فاطمه و حسن و حسین را دیدم که پیامبر ص آنها را در زیر لباسى جمع کرده بود و فرمود:
خداوندا! اینها خاندان منند و حامیان من، رجس را از آنها ببر و از آلودگیها پاکشان فرما، من عرض کردم اى رسول خدا آیا من هم از آنها هستم؟ فرمود:
دور باش، تو بر خیر و نیکى هستى" (اما جزء این جمع نمىباشى) «2».
______________________________
(1)" طبرسى" در" مجمع البیان" ذیل آیه مورد بحث- این حدیث به طرق دیگر نیز از" ام سلمه" به همین مضمون نیز نقل شده است (به" شواهد التنزیل" حاکم حسکانى جلد 2 صفحه 56 به بعد مراجعه شود).
(2)" مجمع البیان" (ذیل آیه مورد بحث).
این گونه روایات با صراحت مىگوید که همسران پیامبر ص جزء عنوان اهل بیت در این آیه نیستند.
*** ب: روایات بسیار فراوانى در مورد حدیث کساء به طور اجمال وارد شده که از همه آنها استفاده مىشود، پیامبر ص، على و فاطمه و حسن و حسین را فرا خواند- و یا به خدمت او آمدند- پیامبر ص عبایى بر آنها افکند، و گفت:
خداوندا! اینها خاندان منند، رجس و آلودگى را از آنها دور کن، در این هنگام آیه إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ نازل گردید.
دانشمند معروف حاکم حسکانى نیشابورى در" شواهد التنزیل" این روایات را به طرق متعدد از راویان مختلفى گرد آورى کرده است «1».
در اینجا این سؤال جلب توجه مىکند که هدف از جمع کردن آنها در زیر کساء چه بوده؟
گویا پیامبر ص مىخواسته است کاملا آنها را مشخص کند و بگوید آیه فوق، تنها در باره این گروه است، مبادا کسى مخاطب را در این آیه تمام بیوتات پیامبر ص و همه کسانى که جزء خاندان او هستند بداند.
حتى در بعضى از روایات آمده است که پیامبر ص سه بار این جمله را تکرار کرد:" خداوندا اهل بیت من اینها هستند" پلیدى را از آنها دور کن"
(اللهم هؤلاء أهل بیتی و خاصتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا)
«2».
*** ج: در روایات فراوان دیگرى مىخوانیم: بعد از نزول آیه فوق، پیامبر ص مدت شش ماه، هنگامى که براى نماز صبح از کنار خانه فاطمه (سلام اللَّه علیها)
______________________________
(1) شواهد التنزیل جلد 2 صفحه 31 به بعد.
(2) در المنثور ذیل آیه مورد بحث.
مىگذشت صدا مىزد:
الصلاة یا اهل البیت! إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً:
" هنگام نماز است اى اهل بیت!، خداوند مىخواهد پلیدى را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک سازد".
این حدیث را" حاکم حسکانى" از" انس بن مالک" نقل کرده است «1».
در روایت دیگرى که از" ابو سعید خدرى" از پیامبر ص نقل شده مىخوانیم:" پیامبر این برنامه را تا هشت یا نه ماه ادامه داد"! «2».
حدیث فوق را" ابن عباس" نیز از پیامبر ص نقل کرده است «3».
این نکته قابل توجه است که تکرار این مساله در مدت شش یا هشت یا نه ماه به طور مداوم در کنار خانه فاطمه ع براى این است که مطلب را کاملا مشخص کند تا در آینده تردیدى براى هیچکس باقى نماند که این آیه تنها در شان این گروه نازل شده است به خصوص اینکه تنها خانهاى که در ورودى آن در مسجد پیامبر ص باز مىشد، بعد از آنکه دستور داد درهاى خانههاى دیگران به سوى مسجد بسته شود در خانه فاطمه بود و طبعا همیشه جمعى از مردم به هنگام نماز این سخن را در آنجا از پیامبر مىشنیدند (دقت کنید).
با اینحال جاى تعجب است که بعضى از مفسران اصرار دارند که آیه مفهوم عامى دارد و همسران پیامبر ص نیز در آن وارد هستند، هر چند اکثریت علماى اسلام اعم از شیعه و اهل سنت آن را محدود به این پنج تن مىدانند.
قابل توجه اینکه" عایشه" همسر پیامبر ص که طبق گواهى روایات اسلامى در بازگو کردن فضائل خود و ریزهکاریهاى ارتباطش با پیامبر چیزى فروگذار نمىکرد اگر این آیه شامل او مىشد قطعا در لابلاى سخنانش
______________________________
(1) شواهد التنزیل جلد 2 صفحه 11.
(2) شواهد التنزیل جلد 2 صفحه 28 و 29.
(3) در المنثور ذیل آیه مورد بحث.
به مناسبتهاى از آن سخن مىگفت در حالى که هرگز چنین چیزى از او نقل نشده است.
*** د: روایات متعددى از" ابو سعید خدرى" صحابى معروف نقل شده که با صراحت گواهى مىدهد" این آیه تنها در باره همان پنج تن نازل شده است" (نزلت فى خمسة: فى رسول اللَّه و على و فاطمه و الحسن و الحسین (ع) «1».
این روایات به قدرى زیاد است که بعضى از محققین آن را متواتر مىدانند.
از مجموع آنچه گفتیم چنین نتیجه مىگیریم که منابع و راویان احادیثى که دلالت بر انحصار آیه به پنج تن مىکند به قدرى زیاد است که جاى تردید در آن باقى نمىگذارد تا آنجا که در شرح" احقاق الحق" بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گرد آورى شده، و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم مىگذرد «2» نویسنده کتاب" شواهد التنزیل" که از علماى معروف برادران اهل سنت است بیش از 130 حدیث در این زمینه نقل کرده است «3».
از همه اینها گذشته پارهاى از همسران پیامبر ص در طول زندگى خود به کارهایى دست زدند که هرگز با مقام معصوم بودن سازگار نیست، مانند ماجراى جنگ جمل که قیامى بود بر ضد امام وقت که سبب خونریزى فراوانى گردید و به گفته بعضى از مورخان تعداد کشتگان این جنگ به هفده هزار نفر بالغ مىشد.
بدون شک این ماجرا به هیچوجه قابل توجیه نیست و حتى مىبینیم که خود عایشه نیز بعد از این حادثه، اظهار ندامت مىکند که نمونهاى از آن
______________________________
(1)" شواهد التنزیل" جلد 2 صفحه 25.
(2) به جلد دوم" احقاق الحق" و پاورقیهاى آن مراجعه شود.
(3) به جلد دوم" شواهد التنزیل" از صفحه 10 تا 92 مراجعه شود.
در بحثهاى پیشین گذشت.
عیبجویى کردن" عایشه" از" خدیجه" که از بزرگترین و فداکارترین و با فضیلتترین زنان اسلام است در تاریخ اسلام مشهور است، این سخن به قدرى بر پیامبر ص ناگوار آمد که از شدت غضب مو بر تنش راست شد و فرمود:
به خدا سوگند که هرگز همسرى بهتر از او نداشتم، او زمانى ایمان آورد که مردم کافر بودند و زمانى اموالش را در اختیار من گذاشت که مردم همه از من بریده بودند! «1».
*** 3- آیا اراده الهى در اینجا تکوینى است یا تشریعى؟
در لابلاى تفسیر آیه، اشارهاى به این موضوع داشتیم که" اراده" در جمله إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ، اراده تکوینى است نه تشریعى.
براى توضیح بیشتر باید یاد آور شویم که منظور از اراده تشریعى همان اوامر و نواهى الهى است، فى المثل خداوند از ما نماز و روزه و حج و جهاد خواسته، این اراده تشریعى است.
معلوم است که اراده تشریعى به افعال ما تعلق مىگیرد نه افعال خداوند، در حالى که در آیه فوق، متعلق اراده افعال خدا است، مىگوید: خدا اراده کرده است که پلیدى را از شما ببرد، بنا بر این چنین ارادهاى باید تکوینى باشد، و مربوط به خواست خداوند در عالم تکوین.
افزون بر این، مساله" اراده تشریعى" نسبت به پاکى و تقوا، انحصار به اهل بیت ع ندارد چرا که خدا به همه دستور داده است پاک باشند و با تقوا، و این مزیتى براى آنها نخواهد بود، زیرا همه مکلفان مشمول این فرمانند.
______________________________
(1)" استیعاب" و" صحیح بخارى" و" مسلم" (طبق نقل المراجعات صفحه 229- نامه 72).
به هر حال این موضوع یعنى اراده تشریعى نه تنها با ظاهر آیه سازگار نیست که با احادیث گذشته به هیچوجه تناسبى ندارد، زیرا همه این احادیث سخن از یک مزیت والا و ارزش مهم ویژه مىکند که مخصوص اهل بیت ع است.
این نیز مسلم است که" رجس" در اینجا به معنى پلیدى ظاهرى نمىباشد، بلکه اشاره به پلیدیهاى باطنى است و اطلاق این کلمه، هر گونه انحصار و محدودیت را در شرک و کفر و اعمال منافى عفت و مانند آن نفى مىکند، و همه گناهان و آلودگیهاى عقیدتى و اخلاقى و عملى را شامل مىشود.
نکته دیگرى که باید به دقت متوجه آن بود این است که اراده تکوینى که به معنى خلقت و آفرینش است در اینجا به معنى مقتضى است نه علت تامه، تا موجب جبر و سلب اختیار گردد.
توضیح اینکه: مقام عصمت به معنى یک حالت تقواى الهى است که به امداد پروردگار در پیامبران و امامان ایجاد مىشود اما با وجود این حالت، چنان نیست که آنها نتوانند گناه کنند، بلکه قدرت این کار را دارند، و با اختیار خود از گناه چشم مىپوشند.
درست همانند یک طبیب بسیار آگاه که هرگز یک ماده بسیار سمى را که خطرات جدى آن را مىداند هرگز نمىخورد با اینکه قدرت بر این کار دارد، اما آگاهیها و مبادى فکرى و روحى او سبب مىشود که با میل و اراده خود از این کار چشم بپوشد.
این نکته نیز لازم به یادآورى است که این تقواى الهى موهبت ویژهاى است که به پیغمبران داده شد نه به دیگران، ولى باید توجه داشت که خداوند این امتیاز را به خاطر مسئولیت سنگین رهبرى به آنها داده بنا بر این امتیازى است که بهره آن عاید همگان مىشود و این عین عدالت است، درست مانند امتیاز خاصى است که خداوند به پردههاى ظریف و بسیار حساس چشم داده که تمام بدن
از آن بهره مىگیرد.
از این گذشته به همان نسبت که پیامبران امتیاز دارند و مشمول مواهب الهى هستند مسئولیتشان نیز سنگین است و یک ترک اولاى آنها معادل یک گناه بزرگ افراد عادى است، و این مشخص کننده خط عدالت است.
نتیجه اینکه: این اراده یک اراده تکوینى است در سر حد یک مقتضى (نه علت تامه) و در عین حال نه موجب جبر است و نه سلب مزیت و افتخار.
تفسیر نمونه
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»
و در خانههایتان قرار و آرام گیرید، و [در میان نامحرمان و کوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهلیت پیشین [که براى خودنمایى با زینت و آرایش و بدون پوشش در همهجا ظاهر مىشدند] ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید و زکات بدهید، و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید، جز این نیست که همواره خدا مىخواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت [که به روایت شیعه و سنى محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلاماند] برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصى] پاک و پاکیزه گرداند.
دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 15 ثانیه
تفسیر
و اما تعبیر" اهل البیت" به اتفاق همه علماى اسلام و مفسران، اشاره به اهل بیت پیامبر ص است، و این چیزى است که از ظاهر خود آیه نیز فهمیده مىشود، چرا که" بیت" گرچه به صورت مطلق در اینجا ذکر شد، اما به قرینه آیات قبل و بعد، منظور از آن، بیت و خانه پیامبر ص است «2».
اما اینکه مقصود از" اهل بیت پیامبر" ص در اینجا چه اشخاصى مىباشد؟
در میان مفسران گفتگو است، بعضى آن را مخصوص همسران پیامبر ص دانستهاند، و آیات قبل و بعد را که در باره ازواج رسول خدا ص سخن مىگوید،
______________________________
(1)" راغب" در کتاب" مفردات" در ماده" رجس" معنى فوق و چهار نوع مصداق آن را بیان کرده است.
(2) اینکه بعضى" بیت" را در اینجا اشاره به" بیت اللَّه الحرم" و کعبه دانستهاند و اهل آن را" متقون" شمردهاند بسیار با سیاق آیات نامتناسب است، چرا که در این آیات سخن از پیامبر (ص) و بیت او در میان است نه بیت اللَّه الحرام و هیچگونه قرینهاى بر آنچه گفتهاند وجود ندارد.
قرینه این معنى شمردهاند.
ولى با توجه به یک مطلب، این عقیده نفى مىشود و آن اینکه ضمیرهایى که در آیات قبل و بعد آمده عموما به صورت ضمیر" جمع مؤنث" است، در حالى که ضمائر این قسمت از آیه (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) همه به صورت" جمع مذکر" است، و این نشان مىدهد معنى دیگرى در نظر بوده است.
لذا بعضى دیگر از مفسران از این مرحله گام فراتر نهاده و آیه را شامل همه خاندان پیامبر اعم از مردان و همسران او دانستهاند.
از سوى دیگر روایات بسیار زیادى که در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده معنى دوم یعنى شمول همه خاندان پیامبر ص را نیز نفى مىکند و مىگوید:
مخاطب در آیه فوق منحصرا پنج نفرند: پیامبر ص، على ع و فاطمه ع و حسن ع و حسین ع.
با وجود این نصوص فراوان که قرینه روشنى بر تفسیر مفهوم آیه است تنها تفسیر قابل قبول براى این آیه همان معنى سوم یعنى اختصاص به" خمسه طیبه" است.
تنها سؤالى که در اینجا باقى مىماند این است که چگونه در لابلاى بحث از وظایف زنان پیامبر ص مطلبى گفته شده است که شامل زنان پیامبر ص نمىشود.
پاسخ این سؤال را مفسر بزرگ مرحوم" طبرسى" در" مجمع البیان" چنین مىگوید:" این اولین بار نیست که در آیات قرآن به آیاتى برخورد مىکنیم که در کنار هم قرار دارند و اما از موضوعات مختلفى سخن مىگویند، قرآن پر است از این گونه بحثها، همچنین در کلام فصحاى عرب و اشعار آنان نیز نمونههاى فراوانى براى این موضوع موجود است".
مفسر بزرگ نویسنده" المیزان" پاسخ دیگرى بر آن افزوده که خلاصهاش چنین است:" ما هیچ دلیلى در دست نداریم که جمله إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ ... همراه این آیات نازل شده است، بلکه از روایات به خوبى استفاده مىشود که این قسمت جداگانه نازل گردیده، امام به هنگام جمع آورى آیات قرآن در عصر پیامبر یا بعد از آن در کنار این آیات قرار داده شده است.
پاسخ سومى که مىتوان از سؤال داد این است که قرآن مىخواهد به همسران پیامبر ص بگوید: شما در میان خانوادهاى قرار دارید که گروهى از آنان معصومند، کسى که در زیر سایه درخت عصمت و در کانون معصومان قرار گرفته سزاوار است که بیش از دیگران مراقب خود باشد و فراموش نکنید که انتساب او به خانوادهاى که پنج معصوم پاک در آن است مسئلیتهاى سنگینى براى او ایجاد مىکند، و خدا و خلق خدا انتظارات فراوانى از او دارند.
در بحث نکات به خواست خدا از روایات اهل سنت و شیعه که در تفسیر این آیه وارد شده است مشروحا سخن خواهیم گفت.
*** در آخرین آیه مورد بحث،" هفتمین" و آخرین وظیفه همسران پیامبر بیان شده است، و هشدارى است به همه آنان براى استفاده کردن از بهترین فرصتى که در اختیار آنان براى آگاهى بر حقایق اسلام قرار گرفته، مىفرماید:
" آنچه را در خانههاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مىشود، یاد کنید" و خود را در پرتو آن بسازید که بهترین فرصت را در اختیار دارید (وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِکْمَةِ).
شما در خاستگاه وحى قرار گرفتهاید و در مرکز و کانون نور قرآن، حتى اگر در خانه نشستهاید مىتوانید از آیاتى که در فضاى خانه شما از زبان مبارک پیامبر ص طنینافکن است، به طور شایسته از تعلیمات اسلام و سخنان
پیامبر ص بهرهمند شوید که هر نفسش درسى است و هر سخنش برنامهاى! در اینکه میان" آیاتِ اللَّهِ" و" حکمت" چه فرقى است؟ بعضى از مفسران گفتهاند، هر دو اشاره به قرآن است، منتهى تعبیر به" آیات" جنبه اعجاز آن را بیان مىکند و تعبیر به" حکمت" محتواى عمیق و دانشى را که در آن نهفته است باز مىگوید.
بعضى دیگر گفتهاند:" آیات اللَّه" اشاره به آیات قرآن است و" حکمت" اشاره به سنت پیامبر ص و اندرزهاى حکیمانه او.
گر چه هر دو تفسیر، مناسب مقام و الفاظ آیه است، اما تفسیر اول نزدیکتر به نظر مىرسد، چرا که تعبیر به" تلاوت" با آیات الهى مناسبتر است، بعلاوه در آیات متعددى از قرآن، تعبیر" نزول" در مورد آیات و حکمت، هر دو آمده است، مانند آیه 231 بقره و ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ شبیه همین تعبیر در آیه 113 سوره نساء نیز آمده است.
سرانجام در پایان آیه مىفرماید:" خداوند لطیف و خبیر است" (إِنَّ اللَّهَ کانَ لَطِیفاً خَبِیراً).
اشاره به اینکه او از دقیقترین و باریکترین مسائل با خبر و آگاه است، و نیات شما را به خوبى مىداند، و از اسرار درون سینههاى شما با خبر است.
این در صورتى است که" لطیف" را به معنى کسى که از دقایق آگاه است تفسیر کنیم، و اگر به معنى" صاحب لطف" تفسیر شود اشاره به این است که خداوند هم نسبت به شما همسران پیامبر، لطف و رحمت دارد، و هم از اعمالتان" خبیر" و آگاه است.
این احتمال نیز وجود دارد که تکیه بر عنوان" لطیف" به خاطر اعجاز آیات قرآن و تکیه بر" خبیر" به خاطر محتواى حکمت آمیز آن باشد، در عین حال این معانى هم با هم منافات ندارند و قابل جمعند.
نکتهها:
1- آیه تطهیر، برهان روشن عصمت است
بعضى از مفسران،" رجس" را در آیه فوق، تنها اشاره به شرک و یا" گناهان کبیره زشت" همچون" زنا" دانستهاند، در حالى که هیچ دلیلى بر این محدودیت در دست نیست، بلکه اطلاق" الرجس" (با توجه به اینکه الف و لام آن" الف و لام جنس" است) هر گونه پلیدى و گناه را شامل مىشود، چرا که گناهان همه رجسند، و لذا این کلمه در قرآن به" شرک"،" مشروبات الکلى"" قمار"" نفاق"" گوشتهاى حرام و ناپاک" و مانند آن اطلاق شده است (حج- 30- مائده- 90- توبه- 125- انعام- 145).
و با توجه به اینکه اراده الهى تخلف ناپذیر است، و جمله إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ دلیل بر اراده حتمى او مىباشد، مخصوصا با توجه به کلمه" انما" که براى حصر و تاکید است روشن مىشود که اراده قطعى خداوند بر این قرار گرفته که اهل بیت از هر گونه رجس و پلیدى و گناه پاک باشند، و این همان مقام عصمت است.
این نکته نیز قابل توجه است که منظور از اراده الهى در این آیه دستورات و احکام او در مورد حلال و حرام نیست، چرا که این دستورات شامل همگان مىشود و اختصاص به اهل بیت ندارد بنا بر این با مفهوم کلمه انما سازگار نمىباشد.
پس این اراده مستمر اشاره به یک نوع امداد الهى است که اهل بیت را بر عصمت و ادامه آن یارى مىدهد و در عین حال منافات با آزادى اراده و اختیار ندارد (چنان که قبلا شرح دادیم).
در حقیقت مفهوم آیه همان چیزى است که در" زیارت جامعه" نیز آمده است" عصمکم اللَّه من الذلل و آمنکم من الفتن، و طهرکم من الدنس،
و اذهب عنکم الرجس، و طهرکم تطهیرا":
" خداوند شما را از لغزشها حفظ کرد و از فتنه انحرافات در امان داشت، و از آلودگیها پاک ساخت و پلیدى را از شما دور کرد، و کاملا تطهیر نمود.
با این توضیح در دلالت آیه فوق بر مقام عصمت اهل بیت نباید تردید کرد.
*** 2- آیه تطهیر در باره چه کسانى است؟
گفتیم این آیه گرچه در لابلاى آیات مربوط به همسران پیامبر ص آمده اما تغییر سیاق آن (تبدیل ضمیرهاى" جمع مؤنث" به" جمع مذکر") دلیل بر این است که این آیه محتوایى جداى از آن آیات دارد.
به همین دلیل حتى کسانى که آیه را مخصوص به پیامبر ص و على و فاطمه و حسن و حسین ع ندانستهاند معنى وسیعى براى آن قائل شدهاند که هم این بزرگواران را شامل مىشود و هم همسران پیامبر ص را.
ولى روایات فراوانى در دست داریم که نشان مىدهد آیه مخصوص این بزرگواران است، و همسران در این معنى داخل نیستند هر چند از احترام متناسب برخوردارند. اینک بخشى از آن روایات را ذیلا از نظر مىگذرانیم:
*** الف: روایاتى که از خود همسران پیامبر ص نقل شده و مىگوید:
" هنگامى که پیامبر ص سخن از این آیه شریفه مىگفت، ما از او سؤال کردیم که جزء آن هستیم فرمود: شما خوبید اما مشمول این آیه نیستید! از آن جمله روایتى است که" ثعلبى" در تفسیر خود از" ام سلمه" نقل کرده که پیامبر ص در خانه خود بود که فاطمه ع پارچه حریرى نزد آن حضرت آورد، پیامبر ص فرمود: همسر و دو فرزندانت حسن و حسین را صدا
کن، آنها را آورد، سپس غذا خوردند بعد پیامبر ص عبایى بر آنها افکند و گفت:
اللهم هؤلاء أهل بیتی و عترتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا:
" خداوندا اینها خاندان منند، پلیدى را از آنها دور کن، و از هر آلودگى پاکشان گردان" و در اینجا آیه" إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ" نازل شد ... من گفتم آیا من هم با شما هستم اى رسول خدا!، فرمود:" انک الى خیر"" تو بر خیر و نیکى هستى" (اما در زمره این گروه نیستى) «1».
و نیز" ثعلبى" خود از" عایشه" چنین نقل مىکند:" هنگامى که از او در باره جنگ جمل و دخالت او در آن جنگ ویرانگر سؤال کردند (با تاسف) گفت:
این یک تقدیر الهى بود!، و هنگامى که در باره على ع از او سؤال کردند چنین گفت:
تسئلنى عن احب الناس کان الى رسول اللَّه (ص) و زوج احب الناس، کان الى رسول اللَّه لقد رأیت علیا و فاطمة و حسنا و حسینا علیهم السلام و جمع رسول اللَّه (ص) بثوب علیهم ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بیتی و حامتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا، قالت: فقلت یا رسول اللَّه! انا من اهلک قال تنحى فانک الى خیر!:
" آیا از من در باره کسى سؤال مىکنى که محبوبترین مردم نزد پیامبر ص بود، و از کسى مىپرسى که همسر محبوبترین مردم نزد رسول خدا ص بود، من با چشم خود، على و فاطمه و حسن و حسین را دیدم که پیامبر ص آنها را در زیر لباسى جمع کرده بود و فرمود:
خداوندا! اینها خاندان منند و حامیان من، رجس را از آنها ببر و از آلودگیها پاکشان فرما، من عرض کردم اى رسول خدا آیا من هم از آنها هستم؟ فرمود:
دور باش، تو بر خیر و نیکى هستى" (اما جزء این جمع نمىباشى) «2».
______________________________
(1)" طبرسى" در" مجمع البیان" ذیل آیه مورد بحث- این حدیث به طرق دیگر نیز از" ام سلمه" به همین مضمون نیز نقل شده است (به" شواهد التنزیل" حاکم حسکانى جلد 2 صفحه 56 به بعد مراجعه شود).
(2)" مجمع البیان" (ذیل آیه مورد بحث).
این گونه روایات با صراحت مىگوید که همسران پیامبر ص جزء عنوان اهل بیت در این آیه نیستند.
*** ب: روایات بسیار فراوانى در مورد حدیث کساء به طور اجمال وارد شده که از همه آنها استفاده مىشود، پیامبر ص، على و فاطمه و حسن و حسین را فرا خواند- و یا به خدمت او آمدند- پیامبر ص عبایى بر آنها افکند، و گفت:
خداوندا! اینها خاندان منند، رجس و آلودگى را از آنها دور کن، در این هنگام آیه إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ نازل گردید.
دانشمند معروف حاکم حسکانى نیشابورى در" شواهد التنزیل" این روایات را به طرق متعدد از راویان مختلفى گرد آورى کرده است «1».
در اینجا این سؤال جلب توجه مىکند که هدف از جمع کردن آنها در زیر کساء چه بوده؟
گویا پیامبر ص مىخواسته است کاملا آنها را مشخص کند و بگوید آیه فوق، تنها در باره این گروه است، مبادا کسى مخاطب را در این آیه تمام بیوتات پیامبر ص و همه کسانى که جزء خاندان او هستند بداند.
حتى در بعضى از روایات آمده است که پیامبر ص سه بار این جمله را تکرار کرد:" خداوندا اهل بیت من اینها هستند" پلیدى را از آنها دور کن"
(اللهم هؤلاء أهل بیتی و خاصتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا)
«2».
*** ج: در روایات فراوان دیگرى مىخوانیم: بعد از نزول آیه فوق، پیامبر ص مدت شش ماه، هنگامى که براى نماز صبح از کنار خانه فاطمه (سلام اللَّه علیها)
______________________________
(1) شواهد التنزیل جلد 2 صفحه 31 به بعد.
(2) در المنثور ذیل آیه مورد بحث.
مىگذشت صدا مىزد:
الصلاة یا اهل البیت! إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً:
" هنگام نماز است اى اهل بیت!، خداوند مىخواهد پلیدى را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک سازد".
این حدیث را" حاکم حسکانى" از" انس بن مالک" نقل کرده است «1».
در روایت دیگرى که از" ابو سعید خدرى" از پیامبر ص نقل شده مىخوانیم:" پیامبر این برنامه را تا هشت یا نه ماه ادامه داد"! «2».
حدیث فوق را" ابن عباس" نیز از پیامبر ص نقل کرده است «3».
این نکته قابل توجه است که تکرار این مساله در مدت شش یا هشت یا نه ماه به طور مداوم در کنار خانه فاطمه ع براى این است که مطلب را کاملا مشخص کند تا در آینده تردیدى براى هیچکس باقى نماند که این آیه تنها در شان این گروه نازل شده است به خصوص اینکه تنها خانهاى که در ورودى آن در مسجد پیامبر ص باز مىشد، بعد از آنکه دستور داد درهاى خانههاى دیگران به سوى مسجد بسته شود در خانه فاطمه بود و طبعا همیشه جمعى از مردم به هنگام نماز این سخن را در آنجا از پیامبر مىشنیدند (دقت کنید).
با اینحال جاى تعجب است که بعضى از مفسران اصرار دارند که آیه مفهوم عامى دارد و همسران پیامبر ص نیز در آن وارد هستند، هر چند اکثریت علماى اسلام اعم از شیعه و اهل سنت آن را محدود به این پنج تن مىدانند.
قابل توجه اینکه" عایشه" همسر پیامبر ص که طبق گواهى روایات اسلامى در بازگو کردن فضائل خود و ریزهکاریهاى ارتباطش با پیامبر چیزى فروگذار نمىکرد اگر این آیه شامل او مىشد قطعا در لابلاى سخنانش
______________________________
(1) شواهد التنزیل جلد 2 صفحه 11.
(2) شواهد التنزیل جلد 2 صفحه 28 و 29.
(3) در المنثور ذیل آیه مورد بحث.
به مناسبتهاى از آن سخن مىگفت در حالى که هرگز چنین چیزى از او نقل نشده است.
*** د: روایات متعددى از" ابو سعید خدرى" صحابى معروف نقل شده که با صراحت گواهى مىدهد" این آیه تنها در باره همان پنج تن نازل شده است" (نزلت فى خمسة: فى رسول اللَّه و على و فاطمه و الحسن و الحسین (ع) «1».
این روایات به قدرى زیاد است که بعضى از محققین آن را متواتر مىدانند.
از مجموع آنچه گفتیم چنین نتیجه مىگیریم که منابع و راویان احادیثى که دلالت بر انحصار آیه به پنج تن مىکند به قدرى زیاد است که جاى تردید در آن باقى نمىگذارد تا آنجا که در شرح" احقاق الحق" بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گرد آورى شده، و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم مىگذرد «2» نویسنده کتاب" شواهد التنزیل" که از علماى معروف برادران اهل سنت است بیش از 130 حدیث در این زمینه نقل کرده است «3».
از همه اینها گذشته پارهاى از همسران پیامبر ص در طول زندگى خود به کارهایى دست زدند که هرگز با مقام معصوم بودن سازگار نیست، مانند ماجراى جنگ جمل که قیامى بود بر ضد امام وقت که سبب خونریزى فراوانى گردید و به گفته بعضى از مورخان تعداد کشتگان این جنگ به هفده هزار نفر بالغ مىشد.
بدون شک این ماجرا به هیچوجه قابل توجیه نیست و حتى مىبینیم که خود عایشه نیز بعد از این حادثه، اظهار ندامت مىکند که نمونهاى از آن
______________________________
(1)" شواهد التنزیل" جلد 2 صفحه 25.
(2) به جلد دوم" احقاق الحق" و پاورقیهاى آن مراجعه شود.
(3) به جلد دوم" شواهد التنزیل" از صفحه 10 تا 92 مراجعه شود.
در بحثهاى پیشین گذشت.
عیبجویى کردن" عایشه" از" خدیجه" که از بزرگترین و فداکارترین و با فضیلتترین زنان اسلام است در تاریخ اسلام مشهور است، این سخن به قدرى بر پیامبر ص ناگوار آمد که از شدت غضب مو بر تنش راست شد و فرمود:
به خدا سوگند که هرگز همسرى بهتر از او نداشتم، او زمانى ایمان آورد که مردم کافر بودند و زمانى اموالش را در اختیار من گذاشت که مردم همه از من بریده بودند! «1».
*** 3- آیا اراده الهى در اینجا تکوینى است یا تشریعى؟
در لابلاى تفسیر آیه، اشارهاى به این موضوع داشتیم که" اراده" در جمله إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ، اراده تکوینى است نه تشریعى.
براى توضیح بیشتر باید یاد آور شویم که منظور از اراده تشریعى همان اوامر و نواهى الهى است، فى المثل خداوند از ما نماز و روزه و حج و جهاد خواسته، این اراده تشریعى است.
معلوم است که اراده تشریعى به افعال ما تعلق مىگیرد نه افعال خداوند، در حالى که در آیه فوق، متعلق اراده افعال خدا است، مىگوید: خدا اراده کرده است که پلیدى را از شما ببرد، بنا بر این چنین ارادهاى باید تکوینى باشد، و مربوط به خواست خداوند در عالم تکوین.
افزون بر این، مساله" اراده تشریعى" نسبت به پاکى و تقوا، انحصار به اهل بیت ع ندارد چرا که خدا به همه دستور داده است پاک باشند و با تقوا، و این مزیتى براى آنها نخواهد بود، زیرا همه مکلفان مشمول این فرمانند.
______________________________
(1)" استیعاب" و" صحیح بخارى" و" مسلم" (طبق نقل المراجعات صفحه 229- نامه 72).
به هر حال این موضوع یعنى اراده تشریعى نه تنها با ظاهر آیه سازگار نیست که با احادیث گذشته به هیچوجه تناسبى ندارد، زیرا همه این احادیث سخن از یک مزیت والا و ارزش مهم ویژه مىکند که مخصوص اهل بیت ع است.
این نیز مسلم است که" رجس" در اینجا به معنى پلیدى ظاهرى نمىباشد، بلکه اشاره به پلیدیهاى باطنى است و اطلاق این کلمه، هر گونه انحصار و محدودیت را در شرک و کفر و اعمال منافى عفت و مانند آن نفى مىکند، و همه گناهان و آلودگیهاى عقیدتى و اخلاقى و عملى را شامل مىشود.
نکته دیگرى که باید به دقت متوجه آن بود این است که اراده تکوینى که به معنى خلقت و آفرینش است در اینجا به معنى مقتضى است نه علت تامه، تا موجب جبر و سلب اختیار گردد.
توضیح اینکه: مقام عصمت به معنى یک حالت تقواى الهى است که به امداد پروردگار در پیامبران و امامان ایجاد مىشود اما با وجود این حالت، چنان نیست که آنها نتوانند گناه کنند، بلکه قدرت این کار را دارند، و با اختیار خود از گناه چشم مىپوشند.
درست همانند یک طبیب بسیار آگاه که هرگز یک ماده بسیار سمى را که خطرات جدى آن را مىداند هرگز نمىخورد با اینکه قدرت بر این کار دارد، اما آگاهیها و مبادى فکرى و روحى او سبب مىشود که با میل و اراده خود از این کار چشم بپوشد.
این نکته نیز لازم به یادآورى است که این تقواى الهى موهبت ویژهاى است که به پیغمبران داده شد نه به دیگران، ولى باید توجه داشت که خداوند این امتیاز را به خاطر مسئولیت سنگین رهبرى به آنها داده بنا بر این امتیازى است که بهره آن عاید همگان مىشود و این عین عدالت است، درست مانند امتیاز خاصى است که خداوند به پردههاى ظریف و بسیار حساس چشم داده که تمام بدن
از آن بهره مىگیرد.
از این گذشته به همان نسبت که پیامبران امتیاز دارند و مشمول مواهب الهى هستند مسئولیتشان نیز سنگین است و یک ترک اولاى آنها معادل یک گناه بزرگ افراد عادى است، و این مشخص کننده خط عدالت است.
نتیجه اینکه: این اراده یک اراده تکوینى است در سر حد یک مقتضى (نه علت تامه) و در عین حال نه موجب جبر است و نه سلب مزیت و افتخار.
تفسیر نمونه
- ۹۴/۰۷/۱۶