پیوند دهه فجر با قرآن
سلام به شما بازدیدکننده عزیز ضمن تبریک ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی خلاصه ای از سخنان حجت الاسلام قرائتی در سالهای ابتدایی دهه 60 که در برنامه درسهایی از قرآن بیان شده را خدمتتان ارائه می کنم که انصافا بسیار زیبا و عالی برای تبیین اهمیت دهه فجر از آیات نورانی قرآن کریم استفاده مناسب کرده اند.
بسم الله الرحمان الرحیم
آیات سوره فجر را برایتان معنی کنم. «وَ الْفَجْرِ»(فجر/1)
«وَ الْفَجْرِ» قسم به طلوع خورشید، فجر و فلق در یک وادی هستند. قسم به شکافتن و نوری که تاریکی را میشکافد. علمی که جهل را میشکافد. قسم به فجر، قسم به شبهای ده گانه، خداوند چند قسم خورده است و بعد میگوید: پدر طاغوت را درمی آوریم، هرکس میخواهد باشد.
«أَ لَمْتر کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ»(فجر/6) قوم عاد طاغوتی بودند. دیدید با آنها چه کردیم؟ قوم ثمود جنایت کار بود. دیدید با آنها چه کردیم؟ فرعون شکنجه گری بود که هرکس را که ایمان میآورد، به چهار میخ میکشید و به دستها و پاهایش میخ میکوبید. دیدید چطور فرعون را غرق کردیم؟ با آب و خاک و باد، با صاعقه و رعد و برق، دمار از روزگار طاغوت درآوردیم. هرکس شک دارد به تاریخ پهلوی مراجعه کند. «الَّذینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ»(فجر/11) این قوم فرعون و ثمود در سرزمینها طغیان کردند و به شهرها تجاوز کردند. یعنی چه که طغیان کردند؟ آیهی بعد معنایش را باز میکند.
«فَأَکْثَرُوا فیهَا الْفَسادَ»(فجر/12) فسادها داشتند، فساد
اقتصادی، فساد فرهنگی، فساداجتماعی، فساد اداری، ربا، مدارس دخترها و پسرها مخلوط بود،
فیلمهای سکس و بی حجابی وجود داشت، سپردن مسئولیتها به نا اهل بود، ربا در شاخهی
اقتصاد، هرزگی در شاخهی فرهنگ، بی حجابی و سینماهای آلوده در شاخهی اجتماعی، مسئولین
نا اهل در شاخهی ادارات و. . . «فَأَکْثَرُوا فیهَا الْفَسادَ» همه نوع فسادی میکردند.
قرآن میگوید: «فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ»(فجر/13) طاغوتی را که مرتکب
فساد شده بود خداوند عذاب کرد. پی درپی اینها را عذاب کرد. مثنوی میگوید: لشکر خدا
شنها هم هستند، چون گاهی خدا افرادی را با شن و گاهی با باد و گاهی با زلزله و گاهی
با آب و گاهی با خاک عذاب میکند. همهی هستی لشکر حق هستند. فقط اراده میخواهد. اگر
خدا اراده کند و بگوید: ای باد! این کار را بکن. آب او را عذاب کن. صاعقه او را بزن،
اینها طغیان میکنند و عذاب خدا شروع میشود. خدا میگوید: عذاب را بر اینها نازل
کردم. بعد میفرماید: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»(فجر/14) سورهی فجر حدود 8 رب
و ربّک دارد. یعنی پروردگار تو این کار را کرد. «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» خدای
شما در کمین است. یعنی ای مسلمانها شامل شما هم میشود.
قرآن دربارهی بنی اسرائیل در یک آیه میگوید: «یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ»(بقره/47) در یک آیه به بنی اسرائیل میگوید: به شما فضیلت و شرف دادم. در آیهی دیگر میگوید: «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»(بقره/61) بنی اسرائیل دچار غضب شدید. خدا به شما فضیلت و شرف داد. و خدا به شما غضب کرد. چطور یک قوم هم شرف دارند و هم خدا برایشان غضب میکند؟ وقتی آیات قرآن را بررسی میکنیم، میبینیم قوم بنی اسرائیل سه گروه شدند و سه جنایت مرتکب شدند، خدا شرف ایشان را گرفت و غضب کرد. یک گروه علما و دیگر گروه تجّار و گروه سوم عوام بودند. قرآن دربارهی علما یهود میفرماید: «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ»(نساء/46) قوانین آسمانی را تغییر دادند. قرآن دربارهی تجار میگوید: «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا»(نساء/161) سراغ ربا و بهره و سود و نزول رفتند. قرآن دربارهی عوام میگوید: «إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»(مائده/24) گفتند او نمیفهمد چون علما و تجار و عوام آنها اعمال غلطی مرتکب شدند. خدا فضیلت اینها راگرفت و بر ایشان غضب کرد. ای اداریها وای کارگران و ای کشاورزان ایران وای طلبهها و دانشجویان و. . . همه بدانید که دهه فجر، دههای بود که خدا به ما فضیلت داد و خط آمریکا کور شد. خط امام زنده شد و طاغوت فرار کرد. حزب الله حاکم شد، بی حجابی کم شد وگذشت. حجاب آمد و فساد رفت. نماز جمعه آمد. اینها فضیلت است.
خدا میگوید: «ان ربک لبالمرصاد» خدا در کمین شماست. اگر شما هم خط بنی اسرائیل را ادامه دهید، به همان سرنوشت دچار میشوید. اگر بنا باشد زمانی علما و طلاب از رسالت خویش منحرف شوند، کمی انحراف پیدا کنند، دوباره چشمان دشمنان ما باز میشود. دیروز برای خواندن نماز به جایی رفتیم. گفتیم: آقا قبله کدام سمت است؟ گفت: مثل خودتان میماند، کمی انحراف دارد. اگر کمی انحراف پیدا شود، اگر من طلبه کمی انحراف پیدا کنم، دانشجو و فرهنگی، هر کدام کمی انحراف پیدا کنیم، خدا از ما روی بر میگرداند. خدا قول نداده است که من هر چیز به هرکس دادم از او نخواهم گرفت. روحیهی رزمندگان ما از خداست. چه کسی به جبهه رفته است تا جان بدهد؟ آن کسی که دوچرخه و توپ و دمپایی خود را به برادرش نمیداد. حالا جانش را برای دینش میدهد. کسی که قبلاً از توپ و دوچرخهاش نمیگذشت، حالا از جانش میگذرد. چنین روحیهای را خدا به او داده است و خدا هیچ قول نداده است که اگر چیزی را به کسی دادم، دیگر از او نمیگیرم. بنابراین ممکن است خدا قهر کند و از ما بگیرد. میگوید: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»(فجر/14) پیغمبر! خدای تو در کمین است. یعنی سرنوشت دیگران ممکن است نصیب امت تو هم بشود. برای یهود در جایی «فَضَّلْتُکُمْ» و برای یهود در جای دیگر «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» فرموده است. چطور فضیلت و غضب با هم انجام شد؟ سه گروه، سه جنایت کردند. خدا فضیلت اینها را گرفت و غضب کرد. اگر کارگر کم کارکند، کشاورز بد کار کند، طلبه کج برود، بازاری بد کار کند، یکی بد و یکی با انحراف باشد، خداوند الطافش را میگیرد. خدا در کمین است. قالیبافی دو سال کار دارد اما حفظ قالی چند سال زمان میخواهد. زاییدن بچه یک سال کار دارد اما بچه داری چند سال کار دارد. نگه داشتن چیزی همیشه از تولید آن سختتر است. شما چند سال جان کندید و انقلاب کردید، اما حفظ انقلاب از ایجاد آن سختتر و مهمتر است. باید انقلاب را حفظ کنید. حفظ انقلاب چگونه است؟ خودمان جلوی فساد را بگیریم. نگذاریم پارتی بازی شود، نگذاریم نور چشمیها مهم شوند. اگر فسادی دیدیم، داد بزنیم به خاطر این که انقلاب در خطر است.
«فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ
فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ»(فجر/15) قرآن میگوید: انسان به گونهای است که وقتی
خدا او را آزمایش میکند «فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ» خدا او را اکرام میکند و به
او امام میدهد، انقلاب میدهد، جرأت میدهد، حزب الله میدهد، نماز جمعه میدهد، باران
میدهد، اگر خدا به کسی لطف کند «فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ» میگوید: خدا برای ما
کم گذاشت. نه خدا کم میگذارد و نه زیاد میگذارد. این کم گذاشتن و زیاد گذاشتن خدا
دلیل بر این نیست که او کسی را بیشتر دوست دارد، یا کمتر دوست دارد. نگو اگر به من
داده است، لابد من آدم خوبی هستم، دادهها امتحان است. آنهایی که میگیرد هم امتحان
است. همینطور که انسان به نداری آزمایش میشود، به دارایی هم آزمایش میشود. «وَ نَبْلُوکُمْ
بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ»(انبیاء/35) شر و خیر هر دو وسیلهی آزمایش هستند. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ
بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ
الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ»(بقره/155) ابزار آزمایش، ترس، گرسنگی، نداری،
کم محصولی، کم درآمدی و. . . است. اموال و اولاد فتنه هستند. همهی خوشیها وسیلهی
آزمایش هستند. یک بار به تومی دهد تا ببیند چه میکنی؟ یک بار هم میگیرد تا ببیند
چه میکنی؟
میگوید: «کَلاَّ» اینطور نیست که خدا بی خود بدهد و بی خود بگیرد. علت
این دادن و گرفتن را در زندگی خودتان باید پیدا کنید. چطور شد خدا چیزی را از شما گرفت؟
بنشینیم و بررسی کنیم. «کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ»(فجر/17) شاید به یتیم
احترام نگذاشتید، الآن در جامعهی ما بچههای شهدا زیاد هستند، بنیاد شهید قدمهایی
برداشته است. بخصوص در اصفهان که من خبر دارم. معلمین دقت کنند، چند معلم دل سوخته،
چندمعلم با فضیلت، با این که حقوق معلمی خیلی کم است ولی به خاطر شرف معلمی و شغل ارزشمندی
که دارند، چند معلم در اصفهان گفتند: بنیاد شهید شاید کمکی مالی به خانوادههای شهدا
بکند اما کمبود پدر با عدس و نخود و لپه جبران نمیشود. معلمین اصفهان تصمیم گرفتند
بچههای شهدا را جمع کنند، آن مقدار که پدر درخانه به بچهاش میرسیده و حالا شهید
شده است، ما معلمین در حق آنها پدری کنیم. بچههای شهدا را جمع کردند. دخترها در روزهای
فرد و پسرها در روزهای زوج و این چنین با بچههای شهدا کار میکردند. اتفاقاً من دیروز
رفتم یکی ازاین خانههای فرهنگ بنیاد شهید را دیدم. تازه بعضی از بچهها را نشاندند
و مثلاً گفتند: سه برادر این بچه شهید شدهاند. یک نفر گفت: پدر و مادر این بچه با
هم شهید شدهاند. دیگری گفت: دوتا از برادرهای این آقازاده شهید شدهاند. بقیه هم پدرانشان
شهید شدهاند. برای بچههای کوچک سرود، شنا، هنر، خطاطی و ورزش و. . . گذاشتند. آنها
به گردن ما حق دارند و ما باید جبران کنیم. معلم خوب فقط آن معلمی نیست که درس بدهد
و حقوقش را بگیرد. کارمند خوب فقط آن کسی نیست که کار کند و حقوقش را بگیرد. باید علاوه
بر آیین نامههای دولت یک کار انقلابی جمعی هم بکند. «کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ»
اگر از شما گرفتیم، زیر سر خودتان است. «لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ» چرا شما یتیم را
اکرام نکردی؟ قرآن درباره یتیم خیلی حرف دارد. 5 کار دربارهی یتیم واجب است و مربوط
به همهی دین هاست. احترام به یتیم که مربوط به همهی دین هاست. چون قرآن میگوید:
«وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ
إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ»(بقره/83) به بنی اسرائیل
هم گفتیم که باید به یتیم احترام گذاشت.
احترام به یتیم فقط مربوط به اسلام نیست، مربوط به عاطفهی بشری است. به یتیم هم باید احسان کرد و هم باید احترام گذاشت. احسان با احترام فرق دارد. گاهی آدم احسان میکند مثلاً چیزی میخرد. مقداری از آن را به بچه یتیم میدهد. این احسان است. قرآن نمیگوید: فقط احسان، گرچه داریم: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ» به یتیم احسان کن اما احسان کافی نیست. احسان یعنی او را دعوت کن و به او شام بده. دستش را ببوس. این احسان است اما احترام، کرامت و بزرگ داشتن یتیم چیست؟ هم باید خود او را حفظ کرد و هم باید مال او را حفظ کرد. خداوند وقتی میخواهد به پیغمبر منت بگذارد، میگوید: «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى»(ضحى/6) من به تو مأوا دادم. یتیم باید پناهگاه داشته باشد. احساس نکند بی پناه است. سرپرست قانونی و شرعی داشته باشد. اگر کسی مال یتیم را بخورد، قرآن میگوید: «إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً»(نساء/10) مال یتیم را خوردن، حق طفل صغیر خوردن، مثل خوردن آتش است. این متن قرآن است. اگر کسی مال یتیم را جا به جا کند، پژویش را بگیرد و پیکان بدهد، موتورش را بگیرد و دوچرخه بدهد. قرآن میگوید: عوض و بدل نکن. «وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیِّبِ»(نساء/2) اگر در بستگان شما بچهی یتیم و شهیدی است، جا به جا نکنید. قاشقتان را عوض نکنید. بشقاب و ظرف و نان و غذا و فرش و ماشین و خانه را عوض نکنید. اینطور نباشد که او در جای نم دار بخوابد و شما در جای خشک بخوابید. او روی زمین بخوابد و شما روی تخت بخوابید. لامپ کم نور در اتاق او باشد و لامپ پر نور در اتاق شما باشد. مواظب باشید، خبیث را به او ندهید و طیب را خودتان بردارید.
التماس دعا
- ۹۳/۱۱/۲۰