نشریه قرآنی سراج منیر

نشریه قرآنی سراج منیر گامی است ناچیز در مسیر نورانی و بی انتهای قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام

نشریه قرآنی سراج منیر

نشریه قرآنی سراج منیر گامی است ناچیز در مسیر نورانی و بی انتهای قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام

نشریه قرآنی سراج منیر

باسمه تعالی
سعی حقیر در این وبلاگ این است که در حد توان آشنایی بیشتری نسبت به ارزشمندترین یادگاران پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) پیدا کنیم و در مسیر بندگی و تقرب به خدای متعال به دامان آن دو ثقل الاهی تمسک جوییم که راهیابی به حقیقت بندگی جز از طریق آن دو ، میسر نمی گردد.(واحد قرآن و عترت علیهم السلام مدرسه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۱، ۱۵:۲۲ - شاگرد بنّا
    احسنت
نویسندگان

کلام نور از امیر بیان

پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۰ ق.ظ


کلام نور از امیر بیان

هنگام مطالعه در قرآن و کلمات اهل بیت علیهم السلام به خطبه فوق العاده ای از امیر بیان امیرالمومنین امام علی علیه السلام برخوردم ، خیلی نظرمو جلب کرد گویا حضرت راجع به مسائل روز دارن صحبت میکنن .

قسمت کوتاهی از این خطبه نورانی با کمی تغییر در کتاب شریف نهج البلاغه آمده (خطبه 50 نسخه صبحی صالح) که حقیر متن کامل خطبه شریفه را از کتاب ارزشمند مرحوم کلینی (الکافی) همراه با ترجمه آن خدمتتان ارائه می کنم ، بسیار آموزنده و کاملا بر مسائل روز جامعه و دنیای امروز منطبق است .

بخشی از خطبه امیر المؤمنین علیه السّلام در تبیین فتنه ، نهى از هواپرستى و بدعت در دین

سلیم بن قیس هلالى مى‏گوید: امیر المؤمنین علیه السّلام خطبه خواند و خدا را سپاس و ستایش نمود، و سپس بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم درود فرستاد و فرمود: همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروى از هواى نفس و آرزوى طولانى. اما پیروى از هواى نفس از پیروی حق باز مى‏ دارد، و اما آرزوى موجب فراموشی آخرت می شود . همانا دنیا، پشت کنان، کوچ کرده و مى‏رود و آخرت، کوچ کرده و به سوى ما مى‏آید، و هر کدام را فرزندانى است، پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، چه، امروز روز عمل است نه محاسبه و فردا روز محاسبه است نه عمل ، و قطعا فتنه‏ ها و آشوب‏ها از هواپرستى و تبعیت از هوای نفس آغاز مى‏ شود و از بدعت در احکام دین (یعنی احکام خود ساخته) ، شروع مى‏ گردد. در این احکام خود ساخته و ابداعی با (کتاب خدا) حکم خدا مخالفت مى‏ شود و اشخاصی اشخاص دیگر را بر غیر دین خدا یارى و پیروى مى‏ نمایند.

 

اگر حق خالص در میان بود، اختلاف به چشم نمى‏ خورد، و اگر باطل محض در میان بود، بر هیچ خردمندى پوشیده نمى‏ ماند، لیکن مشتى از حق و مشتى از باطل برگرفته شده و با هم آمیخته گردیده، و اینجاست که شیطان به دوستان و پیروان خود چیره مى‏گردد، و کسانى رهایى مى ‏یابند که از طرف خداوند عاقبت نیکى براى آنها رقم خورده باشد(بدلیل اعمال صالح آنها).
همانا من از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم شنیدم که مى ‏فرمود: چگونه خواهید بود زمانى که‏ فتنه ه‏ا شما را در برگیرد که در آن کودکان بیش از آن به نظر مى‏رسند که هستند [بیشتر از سنشان می فهمند]، و بزرگان به پیرى مى‏ رسند. مردم به کژراهه مى‏روند و آن را چونان سنّت خویش مى‏ گزینند، و هر گاه بخشى از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته مى‏شود سنّت دگرگون شده است، و این در نظر مردم کارى زشت آید و در پى آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بکوبد، چنان که آتش هیزم را مى‏کوبد و آسیاب طعمه خود را. آنها دین مى‏ آموزند اما نه براى خدا، و دانش مى‏ جویند امّا نه براى عمل؛ و به وسیله کار آخرت، دنیا را مى‏طلبند.
سپس روى به حاضران کرد در حالى که پیرامون ایشان گروهى بود از اهل بیت و خواص و شیعیانش و فرمود: والیان پیش از من عمدا با پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به مخالفت برخاستند و پیمان او را شکستند و روش او را دگرگون ساختند، و اگر من بخواهم مردم را به ترک این کردارهاى مخالف پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم وادار کنم و آنان را بسوى حق بازگردانم و به همان روش که در زمان پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بود تغییرشان دهم، همه لشکریانم از پیرامونم بپراکنند، تا آنکه من مى‏مانم با گروه اندکى از شیعیانم که فضل مرا شناخته‏ اند و از روى قرآن و سنّت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مرا واجب الطاعه مى‏ دانند.... من از دست این امّت، از نظر تفرقه اندازى و پیروى آنها، از پیشوایان گمراهى و از دعوتگران بسوى دوزخ چه‏ ها که نکشیدم! من از این خمس، بهره ذى القربى را که خداوند فرموده است: إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى‏ الْجَمْعانِ‏  عطا مى‏ کنم. بخدا سوگند مقصود از ذى القربى ما هستیم که خداوند ما را با خود و رسول خود قرین ساخته است و فرموده از آن خداست و از آن رسول خدا و از آن ذى القربى و یتیمان و مساکین و ابن سبیل تا اینکه دست گردان توانگران شما نگردد، و آنچه را رسول به شما داد بگیرید و آنچه که شما را از آن باز داشت وانهید و از خدا بپرهیزید، زیرا خدا سخت کیفر است براى کسانى که به ایشان ستم کنند [خاندان محمد صلّى اللَّه علیه و آله و

سلّم‏]. این مهرى است که خدا به ما داده و ما را با آن بى‏ نیاز ساخته است، و در باره آن به پیغمبرش سفارش کرده و از زکات و صدقه به ما بهره‏اى نداده. خداوند رسول خویش و ما اهل بیت را گرامى داشته از اینکه چرک مال مردم را به ما بخوراند. پس این مردم خدا را تکذیب کردند و رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را هم تکذیب نمودند و کتاب خدا را که به حق ما گویاست، انکار کردند و از مقرّرى که خدا براى ما مقرّر کرده است، از ما دریغ ورزیدند. خاندان هیچ پیغمبرى از امّت خود آن ندید که ما پس از پیامبر دیدیم، و خداوند علیه کسى که به ما ستم روا داشته یاور ماست و از او کمک مى‏خواهیم، و لا حول و لا قوة إلّا باللَّه العلى العظیم.
کلینى، محمد بن یعقوب، بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، 1جلد، انتشارات سرور - قم، چاپ: اول، 1381ش.
بهشت کافى / ترجمه روضه کافى ؛   ؛ ص101

  • ابراهیم سامانی

روایات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی