یک حرف از هزاران
جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۳۵ ب.ظ
از بین تعداد بسیار زیادی از آیات قرآن
که راجع به امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده به یکی به عنوان نمونه
اشاره می کنیم و برای بقیه به کتاب ارزشمند الفین و یا خطبه غدیر و ...
مراجعه فرمایید
المائدة : 55 «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»
سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مىدهند.
در بسیارى از کتب اسلامى و منابع اهل تسنن، روایات متعددى دائر بر اینکه آیه فوق در شان على ع نازل شده نقل گردیده که در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال رکوع نیز شده و در بعضى نشده، و تنها به نزول آیه در باره على ع قناعت گردیده است.
این روایت را" ابن عباس" و" عمار یاسر" و" عبد اللَّه بن سلام" و" سلمة بن کهیل" و" انس بن مالک" و" عتبة بن حکیم" و" عبد اللَّه ابى" و" عبد اللَّه بن غالب" و" جابر بن عبد اللَّه انصارى" و" ابو ذر غفارى" نقل کردهاند «1».
و علاوه بر ده نفر که در بالا ذکر شده از خود على ع نیز این روایت در کتب اهل تسنن نقل شده است «2».
جالب اینکه در کتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق
______________________________
«1» اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل کرده است
******************
کتابهاى معروفى که این حدیث در آن نقل شده از سى کتاب تجاوز مىکند که همه از منابع اهل تسنن است، از جمله محب الدین طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوکانى در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سیوطى صفحه 90 و در تذکرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الأبصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسیر طبرى صفحه 165 و در کتاب الکافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتیح الغیب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در کتاب کنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ و علاوه بر اینها در صحیح نسایى و کتاب الجمع بین الصحاح السته و کتابهاى متعدد دیگرى این احادیث آمده است «2».
با اینحال چگونه مىتوان اینهمه احادیث را نادیده گرفت، در حالى که در شان نزول آیات دیگر به یک یا دو روایت قناعت مىکنند، اما گویا تعصب اجازه نمىدهد که اینهمه روایات و اینهمه گواهى دانشمندان در باره شان نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد.
و اگر بنا شود در تفسیر آیهاى از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنى اصولا به هیچ روایتى توجه نکنیم، زیرا در باره شان نزول کمتر آیهاى از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است.
این مساله بقدرى روشن و آشکار بوده که" حسان بن ثابت" شاعر معروف
______________________________
(1) منهاج البراعه جلد دوم صفحه 350.
(2) براى اطلاع بیشتر به کتاب" احقاق الحق" جلد دوم و" الغدیر" جلد دوم و" المراجعات" مراجعه شود.
*************
عصر پیامبر ص مضمون روایت فوق را در اشعار خود که در باره على ع سروده چنین آورده است:
فانت الذى اعطیت اذ کنت راکعا
زکاتا فدتک النفس یا خیر راکع
فانزل فیک اللَّه خیر ولایة
و بینها فى محکمات الشرائع
یعنى:" تو بودى که در حال رکوع زکات بخشیدى، جان بفداى تو باد اى بهترین رکوع کنندگان".
" و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را در باره تو نازل کرد و در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود"
تفسیر نمونه ج4 ص425
المائدة : 55 «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»
سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مىدهند.
در بسیارى از کتب اسلامى و منابع اهل تسنن، روایات متعددى دائر بر اینکه آیه فوق در شان على ع نازل شده نقل گردیده که در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال رکوع نیز شده و در بعضى نشده، و تنها به نزول آیه در باره على ع قناعت گردیده است.
این روایت را" ابن عباس" و" عمار یاسر" و" عبد اللَّه بن سلام" و" سلمة بن کهیل" و" انس بن مالک" و" عتبة بن حکیم" و" عبد اللَّه ابى" و" عبد اللَّه بن غالب" و" جابر بن عبد اللَّه انصارى" و" ابو ذر غفارى" نقل کردهاند «1».
و علاوه بر ده نفر که در بالا ذکر شده از خود على ع نیز این روایت در کتب اهل تسنن نقل شده است «2».
جالب اینکه در کتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق
______________________________
«1» اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل کرده است
******************
کتابهاى معروفى که این حدیث در آن نقل شده از سى کتاب تجاوز مىکند که همه از منابع اهل تسنن است، از جمله محب الدین طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوکانى در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سیوطى صفحه 90 و در تذکرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الأبصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسیر طبرى صفحه 165 و در کتاب الکافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتیح الغیب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در کتاب کنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ و علاوه بر اینها در صحیح نسایى و کتاب الجمع بین الصحاح السته و کتابهاى متعدد دیگرى این احادیث آمده است «2».
با اینحال چگونه مىتوان اینهمه احادیث را نادیده گرفت، در حالى که در شان نزول آیات دیگر به یک یا دو روایت قناعت مىکنند، اما گویا تعصب اجازه نمىدهد که اینهمه روایات و اینهمه گواهى دانشمندان در باره شان نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد.
و اگر بنا شود در تفسیر آیهاى از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنى اصولا به هیچ روایتى توجه نکنیم، زیرا در باره شان نزول کمتر آیهاى از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است.
این مساله بقدرى روشن و آشکار بوده که" حسان بن ثابت" شاعر معروف
______________________________
(1) منهاج البراعه جلد دوم صفحه 350.
(2) براى اطلاع بیشتر به کتاب" احقاق الحق" جلد دوم و" الغدیر" جلد دوم و" المراجعات" مراجعه شود.
*************
عصر پیامبر ص مضمون روایت فوق را در اشعار خود که در باره على ع سروده چنین آورده است:
فانت الذى اعطیت اذ کنت راکعا
زکاتا فدتک النفس یا خیر راکع
فانزل فیک اللَّه خیر ولایة
و بینها فى محکمات الشرائع
یعنى:" تو بودى که در حال رکوع زکات بخشیدى، جان بفداى تو باد اى بهترین رکوع کنندگان".
" و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را در باره تو نازل کرد و در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود"
تفسیر نمونه ج4 ص425
- ۹۵/۰۲/۰۳