قرآن و اقتصاد زندگی
منبع : حوزه نت
پدید آورنده : حمید عابدی
هر کدام از ما تا به حال، بارها و بارها این جمله
را شنیده ایم که قرآن، آخرین و کامل ترین برنامه زندگی، از سوی خدا برای ما انسان هاست
که به تمام مسائل زندگی ما توجّه داشته و حتّی از جزئی ترین آنها هم غافل نبوده است؛
امّا واقعاً تا به حال، چه قدر به این گفته ایمان داشته ایم و چه قدر سعی کرده ایم
که مسائل زندگی خودمان را با استفاده از ایات و راهنمایی های قرآن به سرانجام برسانیم؟
اصول حاکم بر اقتصاد جامعه و بررسی روابط
اقتصادی شهروندان در عرصه کار و تلاش روزانه، از جمله مسائلی است که می توان آنها را
در لا به لای ایات قرآن پی گیری نمود و با استفاده از راهنمایی ها و رهنمودهای قرآنی،
به یک الگو یا دستور العمل ثابت، واقع گرا و بدون نقص در این زمینه دست یافت که بتواند
راهگشای مشکلات فراوانی که در عصر حاضر، گریبانگیر بشر شده است، باشد و ما را به سوی
جامعه آرمانی مورد نظر اسلام راهنمایی کند.
مالکیت در جهان امروز
مالکیت در جوامع مختلف، با توجّه به
نوع نگرش و جهان بینی ای که در آنها حاکم است، اَشکال مختلفی به خود می گیرد. برای
مثال، بسیاری از جوامع و دولت ها، مالکیت فردی را محترم می شمارند و اشخاص می توانند
با توجّه به میزان دارایی و درآمد خود، به نسبت هزینه ای که می کنند، مالکیت های گوناگونی
چون: مالکیت بر مؤسسه، شرکت، خانه، ماشین، زمین، اشیا و لوازم گران قیمت و زینتی و
یا آثار ادبی و هنری را در انحصار خود درآورند. در بعضی دیگر از جوامع (مانند جوامع
کمونیستی: چین، کره شمالی، کوبا، شوروی سابق)، ممکن است مالکیت فردی به کلّی مردود
اعلام شود و مالکیت دولتی و همگانی، به رسمیت شناخته شود. در این حالت، هیچ کس، مالک
هیچ چیز نخواهد بود و همه چیز عمومی است و به انحصار و مالکیت کسی در نخواهد آمد.
شکل دیگری از مالکیت نیز وجود دارد که عبارت
است از: مالکیت معنوی، یعنی مالکیت بر پدیده های غیر مادّی، مانند: مالکیت انحصاری
بر یک نام، یا یک نشانه مخصوص و یا حتّی مالکیت اختصاصی بر یک نوع شیوه تولید. این
نوع مالکیت می تواند در قالب مالکیت خصوصی یا دولتی قرار گیرد.
حال ببینیم که نوع مالکیتی را که اسلام برای جامعه
اسلامی (دولت اسلامی و شهروندان)، تعیین نموده است، چیست؟
مالکیت در اسلام
مالکیت در اسلام، شکل ویژه ای دارد که نمونه آن را
به ندرت می توان در مکاتب و جهان بینی های دیگر یافت. بر اساس آنچه در قرآن آمده، مالکیت
در اسلام، دارای سلسله مراتبی به شرح زیر است:
1 . مالکیت الهی: قرآن، مالکیت حقیقی در جهان را
از آنِ خدا می داند و تأکید می کند که آنچه در اختیار انسان قرار دارد، از سوی خداوند
به او بخشیده شده است و با اراده اوست که این مالکیت، ادامه پیدا می کند و یا از انسان
گرفته می شود: «حاکمیت آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست، از آنِ خداست و او بر همه
چیز تواناست».1
2 . مالکیت اولیای الهی: خداوند، پس از این که خود
را مالک همه چیز و همه کس معرّفی می کند، در درجه دوم، مالکیت را از آنِ فرستادگان
ویژه و اولیای الهی ای که از سوی خود او برگزیده شده باشند، می داند و می فرماید:
«پیامبر به مؤمنان، از خودشان، سزاوارتر است...».2
3 . مالکیت فردی: هر چند اسلام، مالکیت
را در درجه اوّل و دوم در اختیار خدا و اولیای خدا می داند، امّا در نهایت، در جامعه
اسلامی، مالکیت فردی را به رسمیت می شناسد و حتّی با وضع قوانین و مقرّرات بسیار دقیق
و سختگیرانه، از حقوق مردم در برابر متجاوزان دفاع می کند: «ای کسانی که ایمان آورده
اید! اموال یکدیگر را به ناحق مخورید، مگر آن که تجارتی از روی رضایت، میان شما انجام
گیرد...».3 امّا مالکیتی را که خداوند به رسمیت می شناسد، مانند مالکیت خصوصی بی حدّ
و مرز در نظام سرمایه داری امروز نیست که از یک سو، سبب شود گروهی با انباشت ثروت،
روز به روز، بر اموال خود بیفزایند و از سوی دیگر، گروهی در فقر و فلاکت، دست و پا
بزنند و برای تهیه ساده ترین نیازهای زندگی خود، دچار مشکل شوند. برای این منظور، خداوند،
علاوه بر وضع قوانینی چون پرداخت خمس4، زکات5، صدقه6 و قرض الحسنه،7 به توزیع عادلانه
ثروت و مبارزه با احتکار و مال اندوزی، توجّه بسیار نموده است: «... و همه کسانی را
که طلا و نقره می اندوزند و در راه خدا هزینه نمی کنند، به عذابی دردناک بشارت ده».8
بر این اساس، صاحبان ثروت، حق ندارند در
زمانی که جامعه، گرفتار فقر و محرومیت است و بازار مسلمانان، به گردش ثروت آنها نیاز
دارد، ثروت و دارایی خود را که محصول تلاش افراد جامعه بوده است، از جریان اقتصاد،
خارج کنند، حتّی اگر حقوق واجب آنها (خمس و زکات و...) را هم پرداخت کرده باشند.
ثروت و دارایی از نظر قرآن
ثروتمندان، هیچ گاه در قرآن، به واسطه میزان اموال
و یا املاکشان مورد تشویق و یا نکوهش قرار نگرفته اند. در واقع، از نظر قرآن، میزان
دارایی افراد، اصلاً مورد بحث نیست؛ بلکه این که چگونه از این دارایی که خدا نصیبشان
کرده، استفاده می کنند، مورد توجّه است و توصیه های فراوانی در این زمینه نیز آمده
است: «و در آنچه خداوند به تو ارزانی داشته، سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا
فراموش مکن و نیکی کن، همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است ...».9
در حقیقت، آنچه برنامه های اقتصادی اسلام
را از برنامه های مکاتب بشری شرق و غرب جدا می کند، این است که اسلام در نظر دارد فرصت
های مادّی و بهره ها و مالکیت های انسانی را در خدمت اهداف عالی تر و ماندگاری چون:
کرامت بخشیدن به انسان، رواج ارزش های اخلاقی در جامعه و... قرار دهد. از این رو، تمام
امکانات مادّی و نعمت های الهی را که در خدمت انسان قرار گرفته اند، نه فقط وسیله ای
برای رفاه و آسایش انسان، که وسیله ای برای امتحان او معرّفی می کند و می فرماید:
«و بدانید که اموال و فرزندانتان، وسیله آزمایش اند، و پاداش بزرگ، در نزد خداست».10
با این حساب، خداوند، به طور واضح بیان
می کند که دارایی و ثروت حقیقی، ایمان و عمل صالح است و می فرماید: «اموال و فرزندانتان
چیزی نیست که شما را در نزد ما مقرّب گرداند، لکن کسانی که ایمان بیاورند و عملی شایسته
انجام دهند، در برابر آنچه انجام داده اند، پاداششان دو برابر است و آنان در غرفه های
بهشت، آسوده خاطرند».11
بهترین راه کسب روزی
هر چند از دیدگاه قرآن، روزی همه موجودات از جانب
خداوند، تضمین شده است: «هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست، مگر آن که روزی او بر عهده
خداست و [خداست که] جای و مکانش را می داند؛ زیرا همه، در کتاب مبین آمده است»12 و
«بندگان خدا، روزی شان را فقط باید از خدا بخواهند»13، امّا در عین حال، تأکید می کند
که خداوند، روز را برای کسب روزی قرار داده14 و بهترین راه کسب روزی را بر اساس کار
و تلاش شخصی افراد می داند: «و این که برای انسان، جز آنچه تلاش کرده، چیزی نیست...»15
و از رشوه گیری16 و رباخواری و کسب درآمد از راه استثمار دیگران، به شدّت نهی می کند
و می فرماید: «...خداوند، داد و ستد را حلال و ربا را حرام کرده است...».17
خداوند، گشایش مالی در زندگی انسان ها را
در گرو تقوا می داند و می فرماید: «... و هر که از خدا پروا کند، خدا برای او در کارهایش
راه نجاتی فراهم می کند و او را از راهی که گمان نمی برد، روزی می دهد»18 و در مقابل،
بی ایمانی و رواج فساد و گناه در جامعه را سبب قطع برکات از جانب خداوند و نازل شدن
بلاها بر آن جامعه می داند.19
امام صادق (ع) می فرمایند: «خداوند، نان (روزی) را
چنان قرار داد که جز با نیروی کار و مهارت و تلاش، به دست نیاید تا انسان، به کاری
مشغول گردد و از پیامدهای بیکاری و گستاخی رفاه زدگی و بیهودگی بازماند».20 ایشان،
همچنین فرموده است: «اگر هر چه مردم بدان نیاز داشتند، در اختیارشان قرار می گرفت،
نه زندگی در کامشان گوارا بود و نه لذّتی از آن می بردند...».21
دستور العمل های قرآنی برای داد و ستد
قرآن برای تنظیم روابط اقتصادی در جامعه و برای این
که کسب و کار و درآمد مسلمانان رونق گیرد، پیشنهادهایی را، هم برای فروشندگان و هم
برای خریداران، ارائه می دهد. مثلاً به فروشندگان توصیه می کند که در هنگام معامله:
«با ترازوی درست، وزن کنید»؛22 «پیمانه را تمام بپردازید و کم فروشی نکنید»؛ در معامله،
امانتدار باشید و «امانت ها را به صاحبانش برگردانید»؛23 در داد و ستدها و برنامه های
اقتصادی، اسناد معتبر و محکم تنظیم کنید؛24 اموالتان را به افراد نادان و غیر قابل
اعتماد نسپارید25 و در هنگام معامله، قسم نخورید26 و به خریداران نیز سفارش می کند
که: «کالاهای مردم را بی ارزش نکنید...»27 و... .
حفظ اعتدال در زندگی
یکی از تدابیر مهمّ اسلام برای تأمین زندگی شهروندان
جامعه اسلامی و جلوگیری از فقر، ارائه الگوی مصرف صحیح به مسلمانان است: «و [بندگان
راستین خدا] آنان اند که چون هزینه می کنند، اسراف نمی کنند و بُخل نمی ورزند؛ بلکه
در میان این دو، راه اعتدال را پیش می گیرند».28
رعایت اعتدال در هزینه های زندگی، به قدری
مهم است که رسول خدا(ص) می فرماید: «هیچ خرج کردنی در نزد خدا، محبوب تر از آن نیست
که با میانه روی همراه باشد».29 قرآن نیز در این مورد می فرماید: «نه دست خویش را از
روی بُخل به گردن ببند و نه به سخاوت، یکباره بگشای، که در هر دو حال، ملامت زده و
حسرت خورده خواهی نشست».30
بنا بر این، اگر مسلمانان به چنین برنامه کاملی که
قرآن برای آنها در نظر گرفته است، به خوبی عمل کنند، نه تنها فقر از جامعه آنها رخت
بر می بندد، بلکه در تمام زوایای زندگی خود (چه روحی و چه جسمی) به اعتدال می رسند:
«آری، چنین است که شما را امّت میانه قرار دادیم تا بر مردمان، گواه باشید و پیامبر
بر شما گواه باشد...».31
پی نوشت ها:
1 . سوره مائده، ایه120.
2 . سوره احزاب، ایه6.
3 . سوره نساء، ایه 29.
4 . ر.ک: سوره انفال، ایه 41.
5 . ر.ک: سوره بقره، ایه110.
6 . ر.ک: سوره طلاق، ایه7.
7 . سوره بقره، ایه245.
8 . سوره توبه، ایه34.
9. سوره قصص، ایه 77.
10 . سوره انفال، ایه 28.
11 . سوره سبأ، ایه 37.
12 . سوره هود، ایه6.
13 . سوره عنکبوت، ایه17.
14 . ر.ک: سوره نبأ، ایه11.
15 . سوره نجم، ایه39.
16 . ر.ک: سوره بقره، ایه188.
17 . سوره بقره، ایه275.
18 . سوره طلاق، ایه2ـ3.
19 . ر.ک: سوره روم، ایه41.
20 . بحار الأنوار، ج3، ص87؛ الحیاة، ج3، ص249.
21 . الحیاة ج5، ص292ـ293.
22 . سوره شعراء، ایه182.
23 . سوره نساء، ایه 58.
24 . سوره بقره، ایه282.
25 . سوره نساء، ایه5.
26 . سوره قلم، ایه10.
27 . سوره شعراء، ایه183.
28 . سوره فرقان، ایه67.
29 . میزان الحکمة، ج 10، ص4890.
30 . سوره اسراء، ایه29.
31 . سوره بقره، ایه 143.
منابع:
1. ایه های زندگی، حسین اسکندری، تهران: سروش،
1381.
2. توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث، محمّد محمّدی
ری شهری، قم: دار الحدیث.
منابع مفید دیگر:
1 . از فقیرآباد تا خیال آباد، اصغر هادوی کاشانی،
قم: دار الحدیث، 1384.
2. اسلام و مبارزه با فقر و گرسنگی، [امام] سید موسی
صدر،؟؟
3. اقتصاد در اسلام، مرتضی مطهری، تهران: صدرا؟؟؟
4. اقتصاد ما، محمّدباقر صدر.