بسم الله الرحمان الرحیم
اگر امام حسین (علیه السلام) - نعوذ بالله - با یزید بیعت می کرد چی می شد؟
جالبه بدونید خود امام حسین(علیه السلام) جواب این سوال را فرموده اند.
بسم الله الرحمان الرحیم
اگر امام حسین (علیه السلام) - نعوذ بالله - با یزید بیعت می کرد چی می شد؟
جالبه بدونید خود امام حسین(علیه السلام) جواب این سوال را فرموده اند.
استقامت :
۱. «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ »فصلت/۳۰
۲. «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ » احقاف/۱۳
۳. «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً » جن/۱۶
۱. به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است!
۲. کسانى که گفتند: «پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مى شوند.
۳. و اینکه اگر آنها [جنّ و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مى کنیم!
استقامت تا چه حد؟
وقتی به خط سیر نورانی ائمه(علیهم السلام) نگاه می کنیم در می یابیم شرط و حد استقامت بقای اصل و اساس دین است . یعنی در شرایط امیرالمومنین و امام حسن (علیهما لسلام )بقای اساس اسلام به عدم قیام ودر شرایط امام حسین (علیه السلام )بقای اصل اسلام به قیام و حماسه عاشورایی بود در چنین شرایطی همه حتی امام معصوم فدای بقای اسلام می شوند .
مقاومت تا حد
اسارت زن و فرزند و اهل بیت پیامبر اعظم
شهادت عالمترین و پاکترین انسانها
شهادت برادران و فرزندان
طفل شش ماهه
کودک سه ساله
یتیم سیزده ساله
جوان هجده ساله
پیرمرد نود ساله
بنده سیاه حبشی
و...
این همه برای اینکه حد استقامت را بدانیم کافی نیست ؟
امام خامنه ای در تبیین شرایط کنونی فرمودند:
امروز به برکت ملتِ هوشیارى مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیختهاى مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگى مثل انقلاب اسلامى ایران، نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا اگر در قدرتهاى مادّى باشد قادر نیستند حادثه اى مثل حادثه ى صلح امام حسن را بر دنیاى اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه ى کربلا اتّفاق خواهد افتاد.
«ههیهات منا الذلَّة»
(ابراهیم سامانی)
داستان زیبایی است از اولین دیدار یک تازه مسلمان با خدا در نماز
داستان زیر داستان اولین نماز دکتر جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس است.
وی که در خانواده ای پروتستان در آمریکا به دنیا آمد. وی از طریق یکی از دانشجوهای مسلمانش نسخه ای ترجمه شده از قرآن هدیه گرفت و ظرف سه سال همه ی آن را مطالعه کرد و در پایان تصمیم گرفت اسلام بیاورد.
برگرفته از کتاب “Even Angels Ask ” (حتی فرشتگان نیز می پرسند) اثر دکتر جفری لانگ. برگردان از ترجمه ی عربی این قسمت از کتاب توسط دکتر عثمان قدری مکانسی
روزی که مسلمان شدم امام مسجد کتابچه ای درباره ی چگونگی ادای نماز به من داد. ولی چیزی که برایم عجیب بود، نگرانی دانشجوهای مسلمانی بود که همراه من بودند. همه به شدت اصرار می کردند که: راحت باش! به خودت فشار نیار! بهتره فعلا آرام آرام پیش بری…
امیلی فرانسوا
برنده ی اسکار 1995 هنگامی که او 12 ساله بود
8سال بعد....امیلی مسلمان و با حجاب شد
آشناشدن او با مسائل اسلامی و گفتگو کردن با دوستان مسلمان، باعث شد که نگرشی مثبت نسبت به اسلام پیدا کند. تمام سوالات فلسفی او راجع به معاد، زندگی، اینکه برای چه به این دنیا آمدهایم، سرنوشت انسانها چه خواهد بود و اینکه هر کس سرنوشت خودش را با اعمال خودش میسازد و…. همه و همه را با خواندن قرآن دریافت. او در این زمینه میگوید: ” شروع مطالعه قرآن و مخاطبقرار دادن تمام بشریت از لحاظ روانی من را سر جایم میخکوب کرد.
محتوای قرآن حکایت از کتابهای مقدس پیشین میکرد، به گونهای که من هم آن را متوجه میشدم و هم بسیاری از شک و تردیدهایم را نسبت به مسیحیت از بین میبرد. قرآن، من را به بلوغی رساند که متوجه شدم سرنوشت من در گروی اعمالیست که مسئولیش به عهدهی خود من است. در دنیایی که نسبیگرایی بر آن حاکم است، مطالعه قرآن که اهداف معنوی و بنیادهای اخلاقی را مطرح میکند برایم بسیار جذاب بود. به عنوان شخصی که به فلسفه علاقمند بوده است، قرآن حد اعلای تمام تفکرات فلسفی است. به نحوی سازماندهی شده است که به تمام سوالات عمیق فلسفی که در طول قرنها در مورد وجود انسان مطرح شده است، و به اساسیترین آنها که “چرا ما اینجا هستیم؟” پاسخ میدهد.”
اینها باعث شد که امیلی، دیگر دست از خواندن و تفکر درباره قرآن برندارد. و بالاخره امیلی مسلمان شد و نام «مریم» را برای خود انتخاب کرد
مریم فرانسوا در حال حاضر جوانی ۲۸ ساله است و در حال کاملکردن دکترای خود در دانشگاه آکسفورد در زمینه مطالعات مربوط به مشرق زمین است. او مدرک کارشناسیاش را با درجه ممتاز در زمینه سیاستهای خاورمیانه از دانشگاه جورج توان و مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی و اجتماعیاش را از دانشگاه کمبریج دریافت کرده است.
سارا بوکر، هنر پیشه، مدل و مانکن تازه مسلمان آمریکایی، توضیحاتی را درباره خود ارائه داده است.او در گفتگویی خود را اینگونه معرفی و علت مسلمان شدنش را اینگونه بیان می کند:
من یک زن امریکائی هستم که در مرکز امریکا بدنیا آمده ام. من مانند هر دختر دیگری بزرگ شدم. با علاقه و تعلق خاطر شدید به زرق و برق زندگی در “گران شهرها”. در نهایت من به فلوریدا و از آنجا به ساحل جنوبی میامی نقل مکان کردم. یک منطقه پرشور برای آنهائی که در جستجوی “زندگی پر زرق و برق” هستند. طبیعتا، من آنچه که یک دختر معمولی غربی انجام می دهد را انجام می دادم.
براساس ارزیابی ارزش خودم بر مبنای میزان جلب توجه دیگران من به ظاهر و جذابیت و گیرائی خودم توجه داشتم. من مرتبا ورزش می کردم و یک مربی شخصی شدم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک سبک زندگی “با کلاس” برای خود فراهم کنم.
سالها گذشت تا متوجه شوم که هر چه بیشتر در “جذابیت زنانگی ام” پیشرفت می کنم درجه رضایت شخصی و خوشبختی ام افت می کند. من برده مد بودم. من گروگان ظاهرم بودم.
یکی از معجزات پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) خطبه غدیر است خواهش می کنم حتما این خطبه را مطالعه کنید
می پرسید جرا ؟
چون خیلی از مباحث مهمی که تو ذهن خودتون یا دوستاتون باشه تو این خطبه پیدا می کنی مثل بحث امامت وصایت و خلافت امام علی (علیه السلام), اختصاصی بودن لقب امیر المومنین برای ایشان , جنگهای امیرالمومنین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) , تفسیر خیلی از آیات قرآن کریم معرفی , بیان تعداد ائمه و اینکه منکران خلافت و امامت حضرت امیر کافرند... البته اگه دقت کنی از لابلای بعضی از کلمات نورانی حضرت بحث ظلم به امام حسین (علیه السلام ) ومنتقم آن امام عزیز به راحتی دیده می شه.
متن خطبه همراه با ترجمه آن در ادامه مطلب
«قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون»سوره زمر/۱۳
بگو: «آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند یکسانند؟»
پیوند اعوذ بالله با مرگ بر آمریکا
اینکه مىبینید ملت ما بعد از بیست و شش سال «مرگ بر امریکا» را فراموش نمىکند، بهخاطر این است که غفلت از توطئهى استکبار جهانى همان، و اسیر توطئه شدن همان. در واقع «مرگ بر امریکایى» که مردم ما میگویند، مثل همان «اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم» است که اول هر سوره ى قرآن قبل از «بسم الله الرّحمن الرّحیم» گفته میشود. استعاذه ى به خدا از شیطان رجیم براى چیست؟ براى این است که انسان مؤمن یک لحظه حضور شیطان را فراموش نکند؛ یک لحظه از یاد نبرد که شیطان آماده ى حمله به او و انهدام حصار معنوى و ایمانىِ اوست. «مرگ بر امریکا» هم براى این است که ملت فراموش نکند سلطه گران جهانى منافع سرشارى که در این کشور داشته اند و دست آنها کوتاه شده، از یاد نبرده اند. آنها همیشه دنبال این هستند که همان منافع را باز در داخل این کشور براى خودشان تأمین کنند و به قیمت نابودى استعداد جوانان و آینده ى این کشور، بر ثروت و علم و فناورى خود بیفزایند. پس ملت ایران دیر شروع کرد؛ از انقلاب اسلامى شروع کرد.
بیانات / سال1383 / در دیدار اعضاى اتحادیهى انجمنهاى اسلامى دانشآموزان
ماده لعن در قرآن در چهل و یک مورد استعمال شده و در بسیاری از موارد به خداوند نسبت داده شده است ؛ در مقابل کلمه سب فقط یک مورد استعمال شده و آن مورد نهی قرار گرفته است !!! :
وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ
و آنهایی را که جز خدا میخوانند ، دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی (و) به نادانی ، خدا را دشنام خواهند داد .
لعن در قرآن از زبان چند گروه مطرح شده است که در ابتدا به فهرست آنها اشاره میکنیم :
خداوند ، ملائکه ، همه مردمان ، پنج تن آل عبا ، داوود و عیسی بن مریم ، ندا دهندهای در روز قیامت ، مرد در لعان ، امتهای کافر در روز قیامت و در جهنم ، لعنتکنندگان (اللاعنون) ، نامشخص (مواردی که صیغه لعن به صورت مجهول آمده است)
حال به ذکر تفصیلی موارد میپردازیم :
واژه لعن در لغت به معنای “طرد نمودن و دور ساختن از روى خشم است، که در آخرت کسانى که مشمول این واژه هستند به عقوبت می رسند و در دنیا از رحمت و توفیق الهى بریده و محرومند.”(۱) به عبارتی می توان گفت که لعن به معنی دوری از رحمت و لطف الهی است. و آنچه نکوهش شده، ناسزاگویی و سب (دشنام) به خدایان مشرکان است.(۲) اگرچه خداوند در جایگاه عفو و رحمت، بسیار ارحم الراحمین است و همیشه با دیده لطف و رحمت به بندگانش نگریسته، ولی در جایگاه تنبیه و مجازات، شدیدترین مجازات کننده است.
اللَّعْنُ: الإِبْعادُ و الطَّرْد من الخیر، و قیل: الطَّرْد و الإِبْعادُ من اللَّه. و لَعَنه یَلْعَنه لَعْناً: طَرَدَه و أَبعده .لسان اللسان ؛ ج2 ؛ ص509
اللعننَة فی القرآن: العذاب. کتاب العین ؛ ج2 ؛ ص ۱۴۲
اللَّعْنُ: الطّرد و الإبعاد على سبیل السّخط، و ذلک من اللّه تعالى فی الآخرة عقوبة، و فی الدّنیا انقطاع من قبول رحمته و توفیقه، و من الإنسان دعاء على غیره. مفردات ألفاظ القرآن ؛ ص741
ادبیات قرآن
در مورد لعن بصورت کاملا شفاف و با معرفی دقیق ویژگی ها و صفات ملعونین همراه است
.
آیات مربوط به لعن و شرایط ملعونین در قرآن قریب به بیش از چهل آیه می رسد. و
لذا لعن یک حقیقت بلاشک در آیین توحیدی اسلام است . لذا ما در این بحث بیشتر به
دنبال مصادیق معرفی شده توسط قرآن برای لعن هستیم و
در این نوشتار به مهمترین ها
می پردازیم …
حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه: «هان ای حوزههای علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق! بپاخیزید و قرآن کریم را از شر جاهلان متنسک و عالمان متهتک که از روی علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و میتازند، نجات دهید. و اینجانب از روی جد، نه تعارف معمولی، میگویم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم. و شما ای فرزندان برومند اسلام! حوزهها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید. تدریس قرآن در هر رشتهای از آن را محط نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر که ضعف پیری بر شما هجوم کرد، از کردهها پشیمان و تأسف بر ایام جوانی بخورید؛ همچون نویسنده.» (صحیفه امام(ره)، ج 20، ص 93)
ضرورت ترویج قرآن امام خامنه ای:
انقلاب، ما را وارد وادىِ آشنایى با قرآن کرد. ما تازه وارد این وادى شدهایم. وقتى در کشورى، مثلًا بیست یا بیست و پنج میلیون جوان از زن و مرد هست، جا دارد که در میان اینها، اقلًّا یک دو، سه میلیون تالى قرآن، با آداب و شرایطش باشد؛ اقلًّا یک میلیون از این جوانان، حافظ کلام خدا باشند؛ تعداد معتدٌبهى از جوانان، عارف به معانى قرآن و قادر به فهم الفاظ و ظواهر قرآن باشند؛ تعداد معتدٌبهى، عالم به قرائات مختلف و نوافل قرائت و زینتهاى تلاوت قرآن باشند و بدون استثنا، همهى مردم در این کشور، قادر به روخوانى قرآن باشند. این، قاعده است. نمىشود قبول کرد، در کشورى که مردمش معتقد به اسلام هستند، احدى از آحاد مردم غیر از اطفال بسیار کوچک باشند که نتوانند قرآن را بخوانند؛ چه رسد به اینکه در نظامى، مردم بر پایهى اسلام زندگى کنند.
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
روز مباهله، روزى است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر
انسانى خود را به صحنه مىآورد. نکتهى مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و
انفسکم» در آن هست؛ «و نساءنا و نساءکم» آل عمران: 61 در آن هست؛ عزیزترین
انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه مىآورد براى محاجهاى که در آن
باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه
نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیران خود، فرزندان خود
و دختر خود و امیرالمؤمنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط
میدان؛ استثنائى بودن روز مباهله به این شکل است. یعنى نشان دهنده این است که بیان
حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ مىآورد به میدان با این داعیه که میگوید
بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم،
ریشهکن بشود با عذاب الهى.
همین قضیه در محرّم اتفاق افتاده است به شکل عملى؛
یعنى امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) هم براى بیان حقیقت، روشنگرى در طول
تاریخ، عزیزترین عزیزان خود را برمیدارد مىآورد وسط میدان. امام حسین
(علیهالسّلام) که میدانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زینب را آورد، همسران خود
را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزیز خود را آورد. اینجا هم مسئله، مسئله
تبلیغ دین است؛ تبلیغ به معناى حقیقى کلمه؛ رساندن پیام، روشن کردن فضا؛ ابعاد
مسئلهى تبلیغ را این جورى میشود فهمید که چقدر مهم است. در آن خطبه «من رأى
سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه ناکثا لعهداللَّه ... و لمیغیّر علیه بفعل و لا
قول کان حقّا على اللَّه ان یدخله مدخله»؛*** 2 مقتل ابىمخنف، ص 85؛ «هر کس سلطان
ستمکارى را ببیند که حرام خدا را حلال میشمارد و پیمان خدا را میگسلد، ... اگر با
رفتار و گفتار خود کارهاى او را تغییر ندهد، سزاست که خداوند او را با وى محشور
کند.»
یعنى وقتى او دارد فضا را به این شکل آلوده میکند، خراب میکند، باید یا
با فعل یا با قول آمد روشنگرى کرد. و امام حسین (علیهالسّلام) این کار را انجام
میدهد، آن هم با این هزینه سنگین؛ عیالات خود، همسران خود، عزیزان خود، فرزندان
امیرالمؤمنین، زینب کبرى، اینها را برمیدارد مىآید وسط میدان.
مباهله روزبیست وپنجم ذی الحجه الحرام
کلمات کلیدی : قرآن، مباهله، اسلام، مسیحیت، پیامبر، اهل بیت
مباهله از ریشهی "بهل" در لغت به معنای رها کردن آمده و "ابتهال" که از همان ماده است به معنای تضرع و خضوع در دعا معنا شده است.[1] اما مباهله در قرآن کریم به معنای ملاعنه و لعن و نفرین یکدیگر مطرح شده است؛[2] پس لعن از لوازم دعای انسان به حساب میآید که در قرآن به این معنا بیان شده و علماء به این اعتبار، ابتهال را به لعن معنا کردهاند.[3[
مباهله در قرآن
بعد از فتح مکه در سال نهم هجری به دنبال تبلیغ دین مبین اسلام در شهرهای مختلف، گروههای فراوانی از مناطق دوردست برای پذیرش اسلام و مناظره با پیامبر اکرم(ص) به حضور ایشان در مدینه شرفیاب میشدند؛ به همین جهت آن سال به نام "عام الوفود" یعنی سال ملاقات گروهها با رسول خدا(ص) شهرت یافت.[4] یکی از آن گروهها چند نفر از اهل نجران و پیرو حضرت عیسی(ع) بودند که به مدینه میآمدند تا علاوه بر آشنا شدن با کسی که خود را پیامبر معرفی میکرد، از وضعیت دین جدید او آشنایی پیدا کنند.[5] این گروه پس از ورود به مسجد مدینه و آشنایی با پیامبر اسلام، در مورد اعتقادات دینی خود با او به محاجّه پرداختند؛ اما مسیحیان پس از مناظره و شنیدن برهانهای کافی از جانب پیامبر اسلام قانع نشدند؛ در نتیجه خدای سبحان به رسولش دستور داد تا با آنها به مباهله بپردازد:[6[
«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَاذِبِینَ»[7[
«هر گاه بعد از علم و دانشى که (دربارهی مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
با توجه به تفاسیر مختلفی که دربارهی این آیه بیان شده، نبی مکرم اسلام –صلالله علیه و آله- در ابتدا مسیحیان را دعوت به اسلام میکند و آنها در مقابل خود را مسلمان و معتقد به خدا و عملکننده به دستورات او معرفی میکنند. پیامبر اسلام(ص) برای مسلمان خصوصیات و صفاتی را معرفی میکند که از جملهی آن، اعتقادات صحیح در مورد حضرت عیسی(ع) است.[8
مباهله
مباهله از ریشهی "بهل" در لغت به معنای رها کردن آمده و "ابتهال" که از همان ماده است به معنای تضرع و خضوع در دعا معنا شده است.[1] اما مباهله در قرآن کریم به معنای ملاعنه و لعن و نفرین یکدیگر مطرح شده است؛[2] پس لعن از لوازم دعای انسان به حساب میآید که در قرآن به این معنا بیان شده و علماء به این اعتبار، ابتهال را به لعن معنا کردهاند.[3]
بعد از فتح مکه در سال نهم هجری به دنبال تبلیغ دین مبین اسلام در شهرهای مختلف، گروههای فراوانی از مناطق دوردست برای پذیرش اسلام و مناظره با پیامبر اکرم(ص) به حضور ایشان در مدینه شرفیاب میشدند؛ به همین جهت آن سال به نام "عام الوفود" یعنی سال ملاقات گروهها با رسول خدا(ص) شهرت یافت.[4] یکی از آن گروهها چند نفر از اهل نجران و پیرو حضرت عیسی(ع) بودند که به مدینه میآمدند تا علاوه بر آشنا شدن با کسی که خود را پیامبر معرفی میکرد، از وضعیت دین جدید او آشنایی پیدا کنند.[5] این گروه پس از ورود به مسجد مدینه و آشنایی با پیامبر اسلام، در مورد اعتقادات دینی خود با او به محاجّه پرداختند؛ اما مسیحیان پس از مناظره و شنیدن برهانهای کافی از جانب پیامبر اسلام قانع نشدند؛ در نتیجه خدای سبحان به رسولش دستور داد تا با آنها به مباهله بپردازد:[6]
«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَاذِبِینَ»[7]
منظور از آیه مباهله : به آیه ۶۱ سوره آل عمران " آیه مباهله " مى گویند:
« فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ »
هرگاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.