
بسم اله الرحمان الرحیم
سجده
سجده در روایات -4
عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه
السلام قَالَ: مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِقَوْمٍ
یُرَبِّعُونَ حَجَراً فَقَالَ مَا هَذَا قَالُوا نَعْرِفُ بِذَلِکَ
أَشَدَّنَا وَ أَقْوَانَا فَقَالَ ص أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِأَشَدِّکُمْ وَ
أَقْوَاکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَشَدُّکُمْ وَ
أَقْوَاکُمُ الَّذِی إِذَا رَضِیَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی إِثْمٍ وَ
لَا بَاطِلٍ وَ إِذَا سَخِطَ لَمْ یُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ
الْحَقِّ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ یَتَعَاطَ مَا لَیْسَ لَهُ بِحَقٍّ.
امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام و ایشان به نقل از جدشان فرمودند : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از کنار عده ای عبور می کرد که سنگى را به نوبت بلند می کردند ، بآنها فرمود این چه کاریست؟ گفتند با این کار قوی ترین و سرسخت ترین فرد بین خودمان را می شناسیم فرمود: آیا من شما را به نیرومندترین شما آگاه نسازم؟
عرض کردند بله یا رسول اللَّه ، فرمود : محکمترین و نیرومندترین شما کسی است که هنگامی که خوشحال و راضی است ، این خوشحالی او را به گناه و باطل نکشاند و هنگامی که عصبانی ، ناراحت و خشمگین می شود ، خشمش او را از گفتن سخن حق و درست خارج نکند و چون قدرت پیدا کرد به چیزی که حق او نیست دست درازی نکند.
الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص20
بسم الله الرحمان الرحیم
سجده
سجده در روایات -3
وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السّلام إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا سَجَدَ فَقَالَ یَا رَبِّ یَا رَبِّ حَتَّى یَنْقَطِعَ نَفَسُهُ قَالَ لَهُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَبَّیْکَ مَا حَاجَتُکَ.
و امام صادق علیه السّلام فرمود: براستى بنده هنگامی که به سجده رود و آنقدر یا ربّ یا ربّ بگوید تا نفسش قطع شود، خداوند تبارک و تعالى به او می گوید:
لبّیک ، بگو حاجتت چیست.
در کتاب کافی ج 2 ص 520 مانند این روایت ذکر شده ولی در آنجا قید سجده را نیاورده.
من لا یحضره الفقیه - ابواب الصلاة ج1، ص: 333
بسم الله الرحمان الرحیم
سجده
وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (علیه السلام) أَ تَدْرِی لِمَ اصْطَفَیْتُکَ بِکَلَامِی دُونَ خَلْقِی قَالَ مُوسَى لَا یَا رَبِّ قَالَ یَا مُوسَى إِنِّی قَلَّبْتُ عِبَادِی ظَهْراً وَ بَطْناً فَلَمْ أَجِدْ فِیهِمْ أَحَداً أَذَلَّ نَفْساً لِی مِنْکَ یَا مُوسَى إِنَّکَ إِذَا صَلَّیْتَ وَضَعْتَ خَدَّیْکَ عَلَى التُّرَابِ.
و امام باقر (علیه السّلام) فرمود: خداوند تبارک و تعالى به موسى (علیه السّلام) وحى فرستاد: آیا میدانى چرا از میان مردم تو را به سخن گفتن با خود برگزیدم؟
موسى علیه السّلام عرض کرد: پروردگارا، نه نمى دانم، خداوند فرمود: من بندگانم را زیر و رو کردم (آزمایش نمودم) و در میان آن خاکسارتر و فروتن تر از تو نسبت بخود نیافتم، اى موسى براى اینکه چون تو از نماز فارغ می شوى دو گونه ی خود را بر خاک مى نهى. (یعنى اظهار کوچکى و ناچیزى می نمایى).
من لا یحضره الفقیه ؛ ج1 ؛ ص332
بسم الله الرحمان الرحیم
سجده
قسمت دوم : سجده در روایات - 1
عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ:
السَّجْدَةُ بَعْدَ الْفَرِیضَةِ شُکْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَا وَفَّقَ لَهُ الْعَبْدَ مِنْ أَدَاءِ فَرْضِهِ «1» وَ أَدْنَى مَا یُجْزِی فِیهَا مِنَ الْقَوْلِ أَنْ یُقَالَ شُکْراً لِلَّهِ شُکْراً لِلَّهِ شُکْراً لِلَّهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قُلْتُ فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ شُکْراً لِلَّهِ قَالَ یَقُولُ هَذِهِ السَّجْدَةُ مِنِّی شُکْراً لِلَّهِ عَلَى مَا وَفَّقَنِی لَهُ مِنْ خِدْمَتِهِ وَ أَدَاءِ فَرْضِهِ وَ الشُّکْرُ مُوجِبٌ لِلزِّیَادَةِ فَإِنْ کَانَ فِی الصَّلَاةِ تَقْصِیرٌ لَمْ یَتِمَّ بِالنَّوَافِلِ تَمَّ بِهَذِهِ السَّجْدَةِ.
وسائل الشیعة ؛ ج7 ؛ ص6
حسن بن على بن فضال از حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده است که آن جناب فرمود سجده بعد از اداء نماز واجب شکرگزارى است بر اینکه پروردگار بنده را توفیق داده است بر اداء واجب خود و کمتر چیزى که در آن سجده گفته می شود اینست که سه مرتبه بگویند
شکر اللَّه شکر اللَّه
عرض کردم معنى شکر اللَّه چیست فرمود که سجدهکننده میگوید این سجده من شکرگزارى پروردگار من است که مرا توفیق داده است که خدمت او را بانجام رسانیدهام و واجب او را ادا کردهام و شکر موجب زیادى است پس اگر در نماز کوتاهی کرده باشد که به نمازهاى نافله تمام نشود به این سجده نقصان آن بر طرف مى شود و نماز تمام مى شود.
ادامه دارد...
قالَ رسول الله (صلى الله علیه وآله): شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ، وَ شَرٌّ مِنْ ذلِکَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیْرِهِ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بدترین افراد کسى است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسى خواهد بود که آخرت خود را براى دنیاى دیگرى بفروشد.
من لا یحضره الفقیه: ج 4، ص 353، ح 5762 چاپ جامعه مدرّسین.
قالَ رسول الله (صلى الله علیه وآله): ما تَواضَعَ أحَدٌ إلاّ رَفَعَهُ اللّهُ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسى اظهار تواضع و فروتنى نکرده، مگر آن که خداوند متعال او را رفعت و عزّت بخشیده است.
أمالى طوسى: ج 1، ص 56، بحارالأنوار: ج 72، ص 120، ح 7
قالَ(صلى الله علیه وآله): مَنْ أنْظَرَ مُعْسِراً، کانَ لَهُ بِکُلِّ یَوْم صَدَقَهٌ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس بدهکار ناتوانى را مهلت دهد براى هر روزش ثواب صدقه در راه خدا مى باشد.
أعیان الشّیعه: ج 1، ص 305، بحارالأنوار: ج 100، ص 151، ح 17
امام حسن (علیه السلام) : «ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلاّ هُدُوا إِلى رُشْدِهِمْ.»
هیچ قومى با همدیگر مشورت نکنند، مگر آن که به رشد و کمالشان هدایت شوند.
تحف العقول ص 233/بحار ج75 ص 105
امام حسن (علیه السلام) : «أُوصیکُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ إِدامَةُ التَّفَکُّرِ فَإِنَّ التَّفَکُّرَ أَبُو کُلِّ خَیر وَ أُمُّهُ.»
شما را به پرهیزگارى و ترس از خدا و ادامه تفکّر و اندیشه سفارش مى کنم، زیرا که تفکّر و اندیشه، پدر و مادر تمام خیرات است.
تنبیه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعه ورام) ج 1 ، ص 52
بخش کوتاهی از بیانات امام خامنه ای در دیدار با اعضاى «گروه ویژه» و «گروه معارف اسلامى» صداى جمهورى اسلامى ایران
13/ 12/ 1370
بسم الله الرحمان الرحیم
متاسفانه یکی از آفتهایی که گریبان انسانهای طالب حقیقت را می گیرد نگاه تک بعدی و یک جانبه بعضی از افرادی است که دم از دین می زنند،ولی به درک عمیق و دقیق و درستی از دین دست نیافته اند به این معنا که شخص نه با دلیل و استدلال بلکه با پیش داوری در باره آنچه علاقه دارد و مورد پذیرش اوست به سراغ دین می رود و این مشکل کار را برای کسی که طالب حق و حقیقت است بسیار مشکل می کند. حقیر در این مقاله کوتاه بدنبال ریشه یابی مساله و ارائه راهکار مناسب برای حل این چالش مهم از طریق استناد به آیات و روایات هستم و امیدوارم که مورد استفاده شما عزیزان قرار گیرد و گامی کوچک در حل این مساله برداشته باشم.
مهمترین عوامل ایجاد این مشکل بر سر راه حق جویان عبارتند از:
بسم الله الرحمان الرحیم
اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده باشند هر کس به من بشارت دهد ماه صفر تمام شده است بهشت بر او واجب می شود سندیتی ندارد و درست نیست.
مرحوم شیخ عباس قمی می گوید این ماه معروف است به نحوست . توجه کنید معروف است نه اینکه واقعا اینگونه است.مستند این معروفیت حدیثی از پیامبر اعظم صلّى اللَّه علیه و آله است که فرمودند «من بشرنی بخروج آذار فله الجنه» هر که مرا به خارج شدن از ماه آذار بشارت دهد پس بهشت بر او واجب است.
حال ببینیم آیا واقعا چنین چیزی صحت دارد یا نه ؟
برای روشن شدن بحث متن کامل روایت را خدمت شما عزیزان تقدیم می کنیم :
قابل توجه ما طلبه ها
اینطور نباشد که وقتى بالاى منبر مى رویم، یک مقدار لفّاظى کنیم و حرف بزنیم و اگر احیاناً مطلبى هم ذکر مى کنیم، مطلب سستى باشد که نه فقط ایمانها را زیاد نمى کند، بلکه به تضعیف ایمانِ مستمعین مى پردازد. اگر اینطور هم شد، ما از جلسات مذکور به فواید و مقاصدِ موردِ نظر نرسیده ایم.
متأسفانه باید عرض کنم که گاهى چنین مواردى دیده مى شود. یعنى بعضاً گوینده اى در یک مجلس به نقل مطلبى مى پردازد که هم از لحاظ استدلال و پایه ى مدرک عقلى یا نقلى سست است و هم از لحاظ تأثیر در ذهنِ یک مستمعِ مستبصر و اهل منطق و استدلال، ویرانگر است.
بیانات امام خامنه ای - 1374
هنگام مطالعه در قرآن و کلمات اهل بیت علیهم السلام به خطبه فوق العاده ای از امیر بیان امیرالمومنین امام علی علیه السلام برخوردم ، خیلی نظرمو جلب کرد گویا حضرت راجع به مسائل روز دارن صحبت میکنن .
قسمت کوتاهی از این خطبه نورانی با کمی تغییر در کتاب شریف نهج البلاغه آمده (خطبه 50 نسخه صبحی صالح) که حقیر متن کامل خطبه شریفه را از کتاب ارزشمند مرحوم کلینی (الکافی) همراه با ترجمه آن خدمتتان ارائه می کنم ، بسیار آموزنده و کاملا بر مسائل روز جامعه و دنیای امروز منطبق است .
خطبه امیر المؤمنین علیه السّلام در تبیین فتنه ، نهى از هواپرستى و بدعت در دین
سلیم بن قیس هلالى مىگوید: امیر المؤمنین علیه السّلام خطبه خواند و خدا را سپاس و ستایش نمود، و سپس بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم درود فرستاد و فرمود: همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروى از هواى نفس و آرزوى طولانى. اما پیروى از هواى نفس از پیروی حق باز مى دارد، و اما آرزوى موجب فراموشی آخرت می شود . همانا دنیا، پشت کنان، کوچ کرده و مىرود و آخرت، کوچ کرده و به سوى ما مىآید، و هر کدام را فرزندانى است، پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، چه، امروز روز عمل است نه محاسبه و فردا روز محاسبه است نه عمل ، و قطعا فتنه ها و آشوبها از هواپرستى و تبعیت از هوای نفس آغاز مى شود و از بدعت در احکام دین (یعنی احکام خود ساخته) ، شروع مى گردد. در این احکام خود ساخته و ابداعی با (کتاب خدا) حکم خدا مخالفت مى شود و اشخاصی اشخاص دیگر را بر غیر دین خدا یارى و پیروى مى نمایند.
خوارج در کلام امام خامنه ای
من در بارهى این خوارج، خیلى حساسم. در سابق، روى تاریخ و زندگى اینها، خیلى هم مطالعه کردم. در زبان معروف، خوارج را به مقدسهاى متحجر تشبیه مىکنند؛ اما اشتباه است. مسألهى خوارج، اصلًا اینطورى نیست. مقدسِ متحجرِ گوشهگیرى که به کسى کارى ندارد و حرف نو را هم قبول نمىکند، این کجا، خوارج کجا؟ خوارج مىرفتند سر راه مىگرفتند، مىکشتند، مىدریدند و مىزدند؛ این حرفها چیست؟ اگر اینها آدمهایى بودند که یکگوشه نشسته بودند و عبا را بر سر کشیده بودند، امیر المؤمنین که با اینها کارى نداشت. عدهیى از اصحاب عبد الله بن مسعود در جنگ گفتند: «لا لک و لا علیک». حالا خدا عالم است که آیا عبد الله بن مسعود هم خودش جزو اینها بود، یا نبود؛ اختلاف است. من در ذهنم این است که خود عبد الله بن مسعود هم متأسفانه جزو همین عده بوده است. اصحاب عبد الله بن مسعود، مقدسمآبها بودند. به امیر المؤمنین گفتند: در جنگى که تو بخواهى بروى با کفار و مردم روم و سایر جاها بجنگى، ما با تو مىآییم و در خدمتت هستیم؛ اما اگر بخواهى با مسلمانان بجنگى با اهل بصره و اهل شام ما در کنار تو نمىجنگیم؛ نه با تو مىجنگیم، نه بر تو مىجنگیم. حالا امیر المؤمنین اینها را چه کار کند؟
علت
انتخاب جنگ توسط امیر المؤمنین علیه السّلام در جمل و صفّین
سلیم
مىگوید: از امیر المؤمنین علیه السّلام شنیدم که در روز جمل و روز صفّین مىفرمود:
من
نظر کردم و یکى از دو راه را در پیش روى خود دیدم: یا کفر به خداوند و انکار آنچه
خداى تعالى نازل کرده است، و یا جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهى از منکر. من
جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهى از منکر را بر کفر به خداوند و انکار آنچه
خدا نازل کرده و گرفتارى به زنجیرها در آتش جهنم ترجیح دادم، (البته) آنگاه که
یارانى پیدا کردم.
و فرمود: من از زمانى
که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله از دنیا رفته همچنان مظلوم بوده ام. اگر قبل از
امروز یارانى براى احیاى کتاب و سنّت مى یافتم- همچنان که امروز یافته ام- مى جنگیدم و
نشستن برایم جایز نبود (1).
این حدیث در کتب دیگر:
1 . کتاب
صفّین (نصر بن مزاحم): ص 474.
.2 تفسیر
عیاشى: ج 2 ص 77 ح 23.
3 . حلیة
الاولیاء: ج 1 ص 85.
4 . تاریخ
دمشق: ج 35 ص 900.
.5 فتوح
ابن اعثم: ج 3 ص 264 و 284.
6 . الاخبار
الطوال: ص 188.
7 . نظم
درر السمطین: ص 118.
8 . نزهة
الابرار بروایت علّامه امینى در ثمرات الاسفار.
______________________________
(1) هلالى،
سلیم بن قیس، أسرار آل محمد علیهم السلام / ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی ؛ ص582
حدیث 53
پاسخ به شبهه انتقام از قاتلین امام حسین (علیه السلام) و پیروان و فرزندان قاتلین از زبان آیت الله طیب در تفسیر اطیب البیان
بسم الله الرحمان الرحیم
الإسراء : 33 «وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ
بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ
سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً»
و کسى
را که خدا کشتنش را حرام کرده [و به جانش حرمت نهاده] جز به حق نکشید، و
هر کس مظلوم [و به ناحق] کشته شود، براى وارثش تسلّطى بر قاتل [جهت
خونخواهى، دیه و عفو] قرار داده ایم، پس وارث مقتول نباید در کشتن زیاده
روى کند زیرا او [با قوانین صحیح و درستى چون دیه و قصاص] مورد حمایت قرار
گرفته است.
اخبار بسیار داریم که این آیه شریفه در مورد قتل ابى عبد اللَّه علیه السّلام است و ولى او حضرت قائم است و اگر بکشد جمیع آنها را اسراف در قتل نشده و ما مکرر گفته ایم که اخبار بیان مصداق اتم میکند منافى با عموم آیه نیست و در بعض روایات از امام سؤال کردند که کسانى که در زمان حضرت بقیة اللَّه هستند که قاتل نیستند براى چه آنها را میکشد؟ جواب دادند که چون راضى بفعل آنها هستند .
عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ .مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل / ج18 / 214 . غرر الحکم و درر الکلم / 2107 ص / 118 . خصائص الأئمة علیهم السلام / 107
و از اینجا بعض اشکالاتى متوجه میشود باید حل شود.
اولا راضى بقتل را نباید قصاص کرد فقط در مجازات اخروی شریک قاتل است.
و ثانیا این جمعیت کثیر را نمیشود براى قتل یک نفر یا چند نفر کشت.
و ثالثا باید سهم دیه آنها را رد کرد.
و حل تمام این اشکالات باینست که
حضرت ابا عبد اللَّه علیه السّلام مسلما جزو اهل بیت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم بوده و جزو ذوى القربى و محبت آن از ضروریات دین است و کسانى که راضى بقتل او هستند منکر ضرورى دین هستند و کافر و مرتد و واجب القتل هستند . پس هر سه اشکال بر طرف می شود .
و در باره خود قاتلین در دوره رجعت پس از رجعت حضرت حسین علیه السّلام آنها را زنده میکند و حضرت از آنها انتقام مى کشد و در قیامت خداوند از تمام آنها انتقام خواهد کشید حتى دارد در اخبار که هر فردى از شیعه از آنها انتقام مىکشد .
أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص: 250 (آیت الله عبدالحسین طیب)
توجه :
اگر کسی از قتل امام حسین (علیه السلام) راضی و خوشنود باشد چه از فرزندان قاتلین باشد یا نباشد قطعا منکر یکی از ضروریات دین شده و طبیعتا کافر و مرتد و واجب القتل است از جهت دیگر این ها همان کسانی هستند که با امام عصر (علیه السلام) هم به تقابل خواهند پرداخت و کسی که بر امام زمان خروج کند کافر و مرتد می شود و قتلش واجب است ، و منظور روایات هم همین است نه کسانی که محب اهل بیت (علیهم السلام) هستند و این محبین حتی اگر از فرزندان قاتلین امام حسین (علیه السلام) باشند خونشان محترم است.
بسم الله الرحمان الرحیم
السجدة : 22 «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ »
ستمکارتر از کسى که به وسیله آیات پروردگارش تذکر داده شود، سپس از آنها روى برگرداند، کیست؟ بى تردید ما از مجرمان انتقام مىگیریم.
الدخان : 16 «یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبْرى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ »
(ما از آنان انتقام خواهیم گرفت آن) روزى که آنان را با قدرتى بسیار سخت بگیریم زیرا که ما انتقام گیرنده ایم.
الإسراء : 33 «وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً »
و کسى را که خدا کشتنش را حرام کرده [و به جانش حرمت نهاده] جز به حق نکشید، و هر کس مظلوم [و به ناحق] کشته شود، براى وارثش تسلّطى بر قاتل [جهت خونخواهى، دیه و عفو] قرار داده ایم، پس وارث مقتول نباید در کشتن زیاده روى کند زیرا او [با قوانین صحیح و درستى چون دیه و قصاص] مورد حمایت قرار گرفته است.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ قَالَ نَزَلَتْ فِی الْحُسَیْنِ ع لَوْ قُتِلَ أَهْلُ الْأَرْضِ بِهِ مَا کَانَ سَرَفاً.
یکى از اصحاب امام صادق علیه السّلام میگوید: از آن حضرت پیرامون آیه شریفه:
... وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ ... پرسش کردم.
حضرت فرمود: این آیه در باره امام حسین علیه السّلام نازل شده است که اگر همه زمینیان به خاطر او کشته شوند زیاده روى نشده است.
الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج8 ؛ ص255
بسم الله الرحمان الرحیم
کلمه ثار در زیارت عاشورای معروفه و غیر معروفه هر یک چهار بار تکرار شده :
معروفه :
1و2 . السَّلام عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وابْنَ ثارِهِ
3 . وَأکْرَمَنِی بِکَ ، أنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ
4 . وَأنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکم
غیر معروفه :
1و2 . السَّلام عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وابْنَ ثارِهِ
3 . وَ أَنْ یُوَفِّقَنِی لِلطَّلَبِ بِثَارِکُمْ
4 . اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَارِهِ
ثار در لغت :
ثار از دو ریشه و اصل گرفته می شود که هر کدام معنای خاص خود را دارد :